سینما ایرانی

این سایت درباره کاگردانان و بازیگران ایران و خارجی تحقیق و پژوهش میکند
  • سینما ایرانی

    این سایت درباره کاگردانان و بازیگران ایران و خارجی تحقیق و پژوهش میکند

مشخصات بلاگ
سینما ایرانی
آخرین نظرات

۱۹ مطلب در آبان ۱۳۹۵ ثبت شده است

پنجشنبه, ۲۷ آبان ۱۳۹۵، ۱۰:۱۲ ب.ظ

زندگینامه ی نامه ای نوید محمد زاده

نوید محمدزاده

نوید محمدزادهنوید محمد زاده


محمدزاده در جشنواره فیلم فجر ۱۳۹۴

زمینه فعالیت

سینما و تئاتر و تلویزیون

تولد

۱۳۶۵
ایلام

محل زندگی

تهران

ملیت

 ایران

پیشه

بازیگر

[نمایش]جوایز

جوایز سیمرغ بلورین

سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد برای فیلم «ابد و یک روز» در سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر

جوایز دیگر

برندهٔ تندیس بهترین بازیگر مرد از انجمن منتقدین سینمای ایران. بهترین بازیگر مرد برای فیلم ناهید در براتیسلاوا سال ۲۰۱۵

 

 

 

 

 

 

 

نوید محمدزاده (زاده: ۱۷ فروردین ۱۳۶۵ - ایلام) بازیگر سینما و تئاتر ایرانی است. نقش‌آفرینی وی در فیلم عصبانی نیستم موجب تحسین بسیاری از منتقدین گردید،[۱] تا جایی که بسیاری محمدزاده را شایسته دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد در سی و دومین دوره جشنواره فیلم فجر می‌دانستند.[۲]

نوید محمدزاده در سی و دومین دوره جشنواره فیلم فجر با کسب کامل آرای داوران به عنوان بهترین بازیگر نقش اول مرد برای کسب سیمرغ انتخاب شد. اما به علت فشار گروه‌هایی خارج از سینما فیلم عصبانی نیستم از بخش مسابقه خارج و جایزه به رضا عطاران اهدا شد.[۳]

 

محمدزاده برای بازی در فیلم ابد و یک روز در سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد و برای بازی در فیلم ناهید جایزه ی بهترین بازیگر مرد جشنواره ی بین المللی براتیسلاو2015را دریافت کرده است.

 

 

 

 

 

 

 

کارنامه

تئاترها

  • پسران آفتاب ۱۳۸۷
  • ماه در مرداب ۱۳۸۸
  • فاصلهٔ تاریک ستاره‌ها ۱۳۸۹
  • دهانی پر از پرنده ۱۳۸۹
  • نورگیر ۱۳۹۰
  • زمستان ۶۶ ۱۳۹۰
  • ورود آقایان ممنوع ۱۳۹۰
  • ایستاده‌ها سر سوراخ سوپ خوری ۱۳۹۱
  • پچ پچ‌های پشت خط نبرد ۱۳۹۱
  • ویران ۱۳۹۱
  • مرد بالشی ۱۳۹۲
  • یک دقیقه سکوت ۱۳۹۲
  • هم طناب ۱۳۹۲
  • روایت ناتمام یک فصل معلق ۱۳۹۲
  • شکلک ۱۳۹۳
  • دل سگ ۱۳۹۳
  • آخرین نامه ۱۳۹۳
  • بالاخره این زندگی مال کیه؟ ۱۳۹۳
  • کامنت ۱۳۹۴
  • ستوان اینیشمور ۱۳۹۴
  • شب آوازهایش را می‌خواند ۱۳۹۴
  • خدای کشتار ۱۳۹۵
  • دکلره ۱۳۹۵

 

 

 

 

 

 

فیلم شناسی

 

فیلم کارگردان سال تولید
خفه گی فریدون جیرانی ۱۳۹۵
بدون تاریخ بدون امضا وحید جلیلوند ۱۳۹۵
ابد و یک روز سعید روستایی ۱۳۹۴
خشم و هیاهو هومن سیدی ۱۳۹۴
لانتوری رضا درمیشیان ۱۳۹۴
ناهید آیدا پناهنده ۱۳۹۳
سیزده هومن سیدی ۱۳۹۲
عصبانی نیستم رضا درمیشیان ۱۳۹۲
لرزانندهٔ چربی محمد شیروانی ۱۳۹۱
در میان ابرها روح‌الله حجازی ۱۳۸۷
آندو بهروز قبادی بدون پروانه نمایش

 

 

 

 

سریال

  • سهمی برای دوست

فیلمهای تلویزیونی

  • داستان ما، قصه تو

اجرا

  • برنامه دوستان - پخش از شبکه جام جم

 

http://sinmairani.blog.ir

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آبان ۹۵ ، ۲۲:۱۲
امیرارسلان نادعلی زاده
پنجشنبه, ۲۷ آبان ۱۳۹۵، ۱۰:۰۰ ب.ظ

زندگینامه ی امیرجدیدی

امیر جدیدی

 

امیرجدیدی

امیر جدیدی

زمینه فعالیت

سینما
تئاتر

تولد

۱۳۶۳/۰۳/۳۱
تهران

محل زندگی

تهران

ملیت

 ایران

پیشه

بازیگر

صفحه در وب‌گاه سوره

 

 

 

امیر جدیدی متولد ۳۱ خرداد ۱۳۶۳، بازیگر سینما و تئاتر اهل ایران است. وی فعالیت سینمایی خود را از سال ۱۳۸۹ با فیلم آفریقا آغاز کرد.جدیدی برنده دیپلم افتخار بازیگری برای بازی در فیلم های سیزده و پایان خدمت در سی و دومین جشنواره فیلم فجر شد . همچنین برای بازی در فیلم من، نامزد دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد از سی و چهارمین دوره جشنواره فیلم فجر شد. او همچنین در کنار فعالیت های هنری رشته ورزشی تنیس را دنبال می کند.

 

 

 

 

فیلم شناسی

سینمایی

  1. پدیده (۱۳۹۵)
  2. زار (۱۳۹۵)
  3. قاتل اهلی (۱۳۹۵)
  4. اژدها وارد می‌شود! (۱۳۹۴)
  5. من (۱۳۹۴)
  6. خنده‌های آتوسا (۱۳۹۳)
  7. رخ دیوانه (۱۳۹۳)
  8. پایان خدمت (۱۳۹۲)
  9. سیزده (۱۳۹۲)
  10. آفریقا (۱۳۸۹)

 

 

 

 

 

 

http://sinmairani.blog.ir

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آبان ۹۵ ، ۲۲:۰۰
امیرارسلان نادعلی زاده
پنجشنبه, ۲۷ آبان ۱۳۹۵، ۰۹:۴۳ ب.ظ

زندگینامه ی جانی دپ

 زندگینامه ی جانی دپ

جانی دپ

جانی دپ


جانی دپ در جشنوارهٔ فیلم آستین، اکتبر ۲۰۱۱

نام اصلی

جان کریستوفر دپ دوم

زمینه فعالیت

بازیگر، موسیقی‌دان، تهیه‌کننده، کارگردان، نمایشنامه‌نویس

تولد

۹ ژوئن ۱۹۶۳ ‏(۵۳ سال)
کنتاکی، آمریکا

والدین

جان کریستوفر دپ
بتی سو پالمر

ملیت

آمریکایی

سال‌های فعالیت

۱۹۸۴ تاکنون

همسر(ها)

لوری آن آلیسون (۱۹۸۵–۱۹۸۳)
امبر هرد (٢٠١٦ –۲۰۱۵)

شریک(های)
زندگی

شریلین فن (۱۹۸۸–۱۹۸۵)
وینونا رایدر (۱۹۹۳–۱۹۸۹)
کیت ماس (۱۹۹۸–۱۹۹۴)
ونسا پارادی (۲۰۱۲–۱۹۹۸)

فرزندان

لیلی رز ملودی دپ (زادهٔ ۱۹۹۹)
جان کریستوفر «جک» دپ سوم (زادهٔ ۲۰۰۲)[۱]

جان کریستوفر «جانی» دپ دوم (به انگلیسی: John Christopher "Johnny" Depp II) (زادهٔ ۹ ژوئن ۱۹۶۳) بازیگر، تهیه‌کننده، موسیقی‌دان و کارگردان آمریکایی‌است. او تاکنون توانسته‌است جایزهٔ گلدن گلوب و جایزهٔ انجمن بازیگران نمایش را برای بهترین بازیگر مرد از آن خود کند. آغاز موفّقیت‌های او به دههٔ ۱۹۸۰ میلادی و مجموعهٔ تلویزیونی خیابان جامپ شمارهٔ ۲۱ باز می‌گردد. او در این مجموعه به یک بازیگر نوجوان محبوب تبدیل شد. پس از آن در سال ۱۹۹۰ در فیلم ادوارد دست‌قیچی بازی کرد و بعد با فیلم‌هایی مانند اسلیپی هالو، چارلی و کارخانهٔ شکلات‌سازی، سری دزدان دریایی کارائیب، سوئینی تاد: آرایشگر شیطانی خیابان فلیت، آلیس در سرزمین عجایب، رنگو و سایه‌های سیاه به موفّقیت‌های بزرگی در گیشه دست یافته‌است. جانی دپ برای به تصویر درآوردن شخصیت‌هایی مانند ادوارد دی وود در اد وود، جوزف دی پیستن در دنی براسکو، هانتر اس تامپسون در ترس و نفرت در لاس‌وگاس، جورج جانگ در کوکائین و جان دلینجر در دشمنان مردم تحسین شده‌است.

فیلم‌های جانی دپ بیش از ۳٫۱ میلیارد دلار در آمریکا و بیش از ۷٫۶ میلیارد دلار در جهان فروش داشته‌است.[۲] او بارها نامزد دریافت بهترین جایزه‌ها از جمله گلدن گلوب و اسکار شده‌است و جایزهٔ گلدن گلوب بهترین بازیگر مرد را برای سوئینی تاد: آرایشگر شیطانی خیابان فلیت و جایزهٔ انجمن بازیگران نمایش را برای دزدان دریایی کارائیب: نفرین مروارید سیاه برنده شده‌است. مجلهٔ پیپل تاکنون دو بار در سال‌های ۲۰۰۳ و ۲۰۰۹ او را به عنوان جذاب‌ترین مرد معرفی کرده‌است.[۳] نام جانی دپ در کتاب رکوردهای گینس به عنوان گران‌ترین بازیگر با دستمزد ۷۵ میلیون دلار ثبت شده‌است.[۴] در سال ۱۹۹۵ مجلهٔ امپایرجانی دپ را به عنوان یکی از ۱۰۰ ستارهٔ تاریخ سینما انتخاب کرد و مقام ۶۷ را در بین ۱۰۰ ستارهٔ همیشگی سینما به او داد. در سال ۲۰۰۱ یکی از ۲۰ چهرهٔ دنیای سرگرمی شناخته شد.[۵] و در سال ۲۰۱۲ IMDB جانی دپ را به عنوان بهترین بازیگر سینمای جهان در ۱۰ سال گذشته معرفی‌کرد.[۶]

زندگی‌نامه

کودکی

او در کنتاکی به دنیا آمد. پدرش جان کریستوفر دپ مهندس شهرسازی و مادرش بتی سو پالمر یک پیش‌خدمت بود.[۷] او یک برادر به نام دنیل دارد که رمان‌نویس است و دو خواهر نیز به نام‌های کریستی (که اکنون مدیر شخصی‌اش است) و دبی دارد. خانوادهٔ او از مهاجران فرانسوی پروتستان بودند که در حدود سال ۱۷۰۰ در ویرجینیا ساکن شدند. جانی دپ همچنین گمان می‌کند که یک سرخ‌پوست است و در سال ۲۰۱۱ عنوان کرد: «فکر می‌کنم کمی در درونم سرخ‌پوست هستم. مادر مادربزرگم کمی سرخ‌پوست بود و در چروکی بزرگ شد. اهل کنتاکی بودنم نیز با این قضیه جور در می‌آید. آنجا پر از چروکی و سرخ‌پوست است.»[۸]

خانوادهٔ او در دوران کودکی‌اش اغلب نقل مکان می‌کردند به طوری‌که او و برادر و خواهرانش در بیش از ۲۰ مکان مختلف زندگی کرده‌اند و در نهایت در سال ۱۹۷۰ در فلوریدا ساکن شدند.[۷][۹] در سال ۱۹۷۸ والدینش از هم جدا شدند[۷][۹] مادرش سپس با رابرت پالمر (متوفی سال ۲۰۰۰) ازدواج کرد. او همیشه از رابرت پالمر به عنوان «الهام بخش من» یاد می‌کند.[۱۰]

او در کودکی‌اش به خاطر استرس ناشی از رو به رو شدن با مشکلات خانوادگی دست به خودآزاری می‌زد و هفت یا هشت اثر زخم به جا مانده از آن زمان دارد.[۷] در مصاحبه‌ای که سال ۱۹۹۳ داشت، عنوان کرد: «بدن من نوعی مجله‌است. مانند کاری که سربازها می‌کنند، هر خالکوبی معنی خاصی دارد، چه می‌خواهد توسط خودت با چاقو صورت گرفته باشد یا توسط یک هنرمند این رشته.»[۱۱]

دههٔ ۱۹۸۰

وقتی ۱۲ سالش بود مادرش به او یک گیتار هدیه داد و او شروع به نواختن در گاراژ راک‌های مختلف کرد.[۷][۹] یک سال پس از جدایی والدینش، دبیرستان را رها کرد تا نوازندهٔ راک شود.[۹] دو هفته بعد سعی کرد به مدرسه بازگردد اما مدیر به او گفت که به دنبال رویایش برود و موسیقی‌دان شود.[۹] او با گروه بچه‌ها شروع به نواختن کرد.[۱۲] این گروه موفقیت محلی نسبتاً کمی را تجربه کرد.

اعضای گروه بچه‌ها برای دستیابی به قراردادی برای ضبط موسیقی، راهی لس آنجلس شدند و نام گروه را به روش شش تیر تغییر دادند ولی پیش از ضبط آهنگ، این گروه متلاشی شد.[۱۲] او بلافاصله به گروه راک سیتی انجلز پیوست و در نوشتن آهنگ مری همکاری کرد.[۱۳] که در اولین اجرای این گروه برای شرکت نشر گفن رکوردز با نام اندوه مرد جوان ثبت شد.

در ۲۴ دسامبر ۱۹۸۳ با لوری آن آلیسون خواهر خواننده و نوازندهٔ باس گروه ازدواج کرد.[۷] در دوران تأهل، همسرش به چهره‌پردازی می‌پرداخت در حالی که او به انواع شغل‌های عجیب و غریب اشتغال داشت، از جمله این شغل‌ها می‌توان به بازاریابی از راه دور برای فروش خودکار اشاره کرد. همسرش او را به نیکولاس کیج معرفی کرد و کیج به او پیشنهاد کرد تا وارد عرصهٔ بازیگری شود.[۷][۹] او و همسرش در سال ۱۹۸۵ از هم طلاق گرفتند.[۱۴] سپس سر صحنهٔ فیلم کوتاه احمق‌ها با شرلین فن آشنا و نامزد شد. جانی دپ و شرلین فن برای فیلم تراشین در سال ۱۹۸۶ تست دادند و هر دو پذیرفته شدند. کارگردان فیلم جانی دپ را به عنوان ستارهٔ اصلی برگزید. این نقش دومین نقش اصلی او محسوب می‌شد. اما بعداً تهیه کنندهٔ فیلم با انتخاب کارگردان مخالفت و او را رد کرد.[۱۵][۱۶]

شغل بازیگری

 

تلویزیون

جانی دپ نقش اصلی سریال تلویزیونی خیابان جامپ شماره ۲۱ را برای شبکهٔ رسانه‌ای فاکس در سال ۱۹۸۷ بازی کرد. او به این علت بازی در این فیلم را پذیرفت تا بتواند با فردریک فورست که الهام‌بخش او بوده‌است هم‌بازی شود. نقش مکمل او، سل جنکو دوست قدیمی‌اش بود که در نقش خدمتکاری به نام بلوفیش بازی کرد. موفقیت این سریال، او را به یک بازیگر محبوب نوجوان در اواخر دههٔ ۱۹۸۰ تبدیل کرد.[۹] اما با این وجود مدتی بعد احساس کرد که مجبور به بازی در این نقش شده‌است.[۱۷][۱۸] پس از آن تصمیم گرفت فقط در فیلم‌هایی که احساس می‌کند مناسب اوست بازی کند.[۱۷]

 

 

 

نقش‌های فیلم

اولین نقش اصلی جانی دپ در فیلم ترسناک و کلاسیک کابوس در خیابان الم در سال ۱۹۸۴ بود. او نقش دوست قهرمان فیلم، نانسی تامپسون (با بازی هدر لنگنکمپ) و یکی از قربانیان فردی کروگر را بازی کرد.[۹] او اولین گزینهٔ کارگردان برای ایفای نقش یک اسکیت‌باز آمریکایی در فیلم درام تراشین محصول سال ۱۹۸۶ بود، اما بعداً توسط تهیه‌کنندهٔ فیلم کنار گذاشته شد.[۱۵][۱۶] همچنین در این سال در نقش دوم فیلم جوخه به کارگردانی الیور استون ظاهر شد. در سال ۱۹۹۰ در فیلم ادوارد دست‌قیچی به کارگردانی تیم برتون بازی کرد که موفقیت فیلم به ارتباط طولانی مدت آن دو انجامید[۹] و آیندهٔ حرفه‌ای جانی دپ را تحت تأثیر قرار داد.

در سال ۱۹۹۸ جانی دپ، که طرفدار و دوست قدیمی نویسنده‌ای به نام هانتر اس تامپسون بود، در فیلم ترس و نفرت در لاس‌وگاس که بر اساس رمانی به همین نام از تامپسون ساخته شد، بازی کرد.[۱۹] در سال ۲۰۰۸ راوی فیلم مستند گونزو:زندگی و کار دکتر هانتر اس تامپسون بود.

او بیشتر هزینه‌های مراسم یادبود دکتر تامپسون را پرداخت. او این مراسم را با آتش‌بازی و شلیک خاکستر تامپسون با توپ در اسپن، کلرادو، جایی که دوستش زندگی می‌کرد، کامل کرد.[۲۰] کار بعدی جانی دپ از آثار تامپسون فیلم خاطرات عجیب و غریب بود که در سال ۲۰۱۱ اکران شد که از یکی از رمان‌های تامپسون اقتباس شده بود.

منتقدین نقش‌های جانی دپ را «شخصیت‌های دوست‌دار تنهایی» توصیف کرده‌اند.[۲۱] دپ این دوره از حرفه‌اش را پر از «شکست‌های تعریف شده از طرف استودیوها» و «فیلم‌هایی که برای گیشه مثل سم بودند» ذکر کرده‌است[۲۲] اما او فکر می‌کند استودیوها هرگز فیلم‌ها را درک نکردند و بازاریابی خوبی نداشتند.[۲۱] جانی دپ نقش‌هایی را که جالب دانسته انتخاب کرده‌است نه نقش‌هایی که فکر می‌کرده پرفروش خواهند بود.[۲۱]

فیلم ۲۰۰۳ کمپانی والت دیزنی، دزدان دریایی کارائیب: نفرین مروارید سیاه یک موفقیت بزرگ برای او بود.[۲۱] او، نقش کاپیتان جک اسپرو، دزد دریایی جذاب و مؤدب با شیوهٔ راه رفتنی خاص را ایفا کرد که بسیار مورد ستایش قرار گرفته‌است. مدیران کمپانی والت دیزنی در ابتدا دربارهٔ موفقیت این نقش تردید داشتند[۲۳] اما با اکران عمومی فیلم، این شخصیت در بین مردم محبوبیت زیادی پیدا کرد.[۲۱] طبق نظرسنجی شرکت فندنگو (شرکت فروش بلیط سینما) نقش کاپیتان جک اسپرو بیشترین جذابیت را برای مخاطبان داشته‌است.[۲۴] کارگردان فیلم گور وربینسکی گفته‌است که این شخصیت، بسیار شبیه به شخصیت خود جانی دپ است اما دپ عنوان کرد که این شخصیت را از کیت ریچاردز، گیتاریست گروه رولینگ استونز الگو برداری کرده‌است.[۲۲]

 

 

 

او در سال ۲۰۰۴ نامزد جایزهٔ اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد برای ایفای نقش جی ام بری، نویسندهٔ اسکاتلندی در فیلم در جستجوی سرزمین رویایی شد.[۲۵] پس از آن، در نقش ویلی وانکا در فیلم چارلی و کارخانهٔ شکلات‌سازی، محصول سال ۲۰۰۵، ظاهر شد که موفقیت زیادی در گیشه کسب کرد[۲] و او به خاطر ایفای این نقش نامزد جایزهٔ گلدن گلوب بهترین بازیگر مرد فیلم موزیکال یا کمدی شد.[۲۶]

جانی دپ به نقش کاپیتان جک اسپرو در دزدان دریایی کارائیب: صندوق مرد مرده برگشت[۲۷] که در ۷ ژوئیه ۲۰۰۶ اکران شد و ۱۳۵٫۵ میلیون دلار در سه روزاول اکران در آمریکا فروش کرد و رکورد فروش گیشه را در بالاترین فروش آخر هفته شکست.[۲] دزدان دریایی کارائیب: پایان جهان هم در ۲۴ مه ۲۰۰۷ اکران شد. دپ گفته‌است: «کاپیتان اسپرو بخش بزرگی از من است»[۲۸] و او دوست دارد که این نقش را در سری‌های بعد هم بازی کند.[۲۸] همچنین او صداپیشهٔ کاپیتان اسپرو در بازی کامپیوتری دزدان دریایی کارائیب: افسانهٔ جک اسپرو بوده‌است.[۲۹]

استعداد چشمگیر شمشیربازی جانی دپ که برای نقش کاپیتان اسپرو پیشرفت کرد، در فیلم مستند بازپس گرفتن شمشیر برجسته شد. در این فیلم، استاد شمشیرزنی باب اندرسون تجربیاتش را به او در طراحی حرکات شمشیرزنی برای فیلم دزدان دریایی کارائیب: نفرین مروارید سیاه می‌آموخت.[۳۰]

جانی دپ سال ۲۰۰۷ برای ایفای هنرمندانهٔ نقش سوئینی تاد در فیلم ترسناک و موزیکال سوئینی تاد: آرایشگر شیطانی خیابان فلیت به کارگردانی تیم برتون، برندهٔ جایزهٔ گلدن گلوب بهترین بازیگر مرد فیلم موزیکال یا کمدی شد.[۳۱] او در مراسم اهدای جوایز از انجمن مطبوعات خارجی هالیوود تشکر کرد و از تیم برتون برای اعتماد زیاد و پشتیبانی‌اش تقدیر کرد.[۳۲]

دپ سال ۲۰۰۹ در فیلم دشمنان مردم به کارگردانی مایکل مان شخصیت جان دلینجر، دزد بانک آمریکایی دههٔ ۱۹۳۰ میلادی را به تصویر کشیده است. او همان سال به همراه جود لا و کالین فارل در قسمت‌های باقی‌مانده از نقش هیث لجر در فیلم تخیلات دکتر پارناسوس که به دلیل مرگ ناگهانی‌اش ناتمام مانده بود، بازی کرد. هر سه بازیگر دستمزدشان را به ماتیلدا، دختر هیث لجر دادند.[۳۳] در سال ۲۰۱۰ در نقش فرانک توپلو/الکساندر پیرس در فیلم توریست به کارگردانی فلوریان هنکل فون دونرسمارک و در نقش کلاهدوز دیوانه در فیلم آلیس در سرزمین عجایب به کارگردانی تیم برتون بازی بسیار درخشانی ارائه کرده‌است. سال ۲۰۱۱ دپ علاوه بر بازی در نقش پل کمپ در فیلم خاطرات عجیب و غریب و فیلم جک و جیل، به نقش کاپیتان جک اسپرو در فیلم دزدان دریایی کارائیب: سوار بر امواج ناشناخته برگشت. این فیلم در اولین هفتهٔ اکران در سطح جهانی ۳۴۶٫۴ میلیون دلار در گیشه فروش کرد و رکورد زد.[۲۷][۳۴] او همچنین صداپیشهٔ نقش رنگو در فیلم رنگو به کارگردانی گور وربینسکی بوده‌است. فیلم رنگو برندهٔ جایزهٔ اسکار بهترین فیلم پویانمایی آکادمی اسکار در سال ۲۰۱۲ شد و گور وربینسکی در مراسم اسکار از جانی دپ تشکر کرد.[۳۵][۳۶]

سال ۲۰۱۲ نقش خون‌آشامی به نام بارناباس کالینز را در فیلم سایه‌های سیاه به کارگردانی تیم برتون و نقش تام هنسن را در خیابان جامپ شماره ۲۱ ایفا کرد. سال ۲۰۱۳ در فیلم وسترن، اکشن و ماجراجویی رنجر تنها به کارگردانی گور وربینسکی در نقش سرخپوستی به نام تانتو ظاهر شد.

 

 

 

همکاری با تیم برتون

او با تیم برتون کارگردان سینما و دوست صمیمی‌اش، تا کنون در ۸ فیلم همکاری کرده‌است. اولینش ادوارد دست قیچی ساختهٔ سال ۱۹۹۰ است که در آن نقش ادوارد، اختراع جدید مخترعی عجیب وغریب را بازی کرده‌است. ادوارد در ظاهر انسان است اما به دلیل مرگ ناگهانی سازنده‌اش به جای دستانش قیچی دارد. در این فیلم وینونا رایدر و وینسنت پرایس نقش‌های مقابل او را ایفا کرده‌اند. در چندین نقد، ادوارد دست قیچی یکی از بهترین فیلم‌های برتون معرفی شده‌است.[۳۷]

او دربارهٔ نقش ادوارد گفته‌است:

«

من عاشق ادوارد دست قیچی بودم چون هیچ چیز بدبینانه، خسته کننده و ناپاکی در مورد او وجود نداشت. به یاد دارم وقتی برای آخرین بار برای نقش ادوارد گریم می‌شدم، به خودم در آینه نگاه کردم و با خودم فکر کردم که من دارم با ادوارد خداحافظی می‌کنم و از این فکر ناراحت شدم. اما در واقع فکر می‌کنم همهٔ نقش‌هایم هنوز یک جوری وجود دارند.[۳۸]

 »

 

 

 

همکاری بعدی آنها فیلم اد وود (۱۹۹۴) بود[۹] که جانی دپ نقش اد وود، فیلمسازی که بعضی وقت‌ها از او به عنوان «بدترین کارگردان تاریخ» نام می‌برند را بازی کرده‌است.[۳۹] دپ دربارهٔ این فیلم بعداً گفت: «فقط با شنیدن ۱۰ دقیقه دربارهٔ پروژه، آن را قبول کردم.»[۴۰] آن زمان او از فیلم و فیلم‌سازی ناامید بود. این نقش برای او شانس داشتن زمانی لذت‌بخش را فراهم کرد. او در این باره گفته‌است: «کار با کالسکهٔ کروکی عشق من به بازیگری را دوباره جوان کرد.»[۴۰]

تهیه کننده، اسکات رودین، زمانی عنوان کرد: «در واقع جانی دپ در تمام فیلم‌هایش تیم برتون را بازی می‌کند.»[۴۱]

همکاری بعدی جانی دپ با تیم برتون فیلم اسلیپی هالو (۱۹۹۹) بود. این فیلم داستانی ماورائی دارد و هنرنمایی دیگری از جانی دپ در نقش ایکابد کرین، کارآگاهی علاقه‌مند به تحقیقات جرم‌شناسی است. نقش مقابل او را کریستینا ریچی ایفا کرده‌است. اسلیپی هالو نشان دهندهٔ مبارزهٔ تیم برتون با سیستم هالیوود بود.[۴۲] جانی دپ برای این نقش از آنجلا لنسبری، رادی مک دوال و بیسیل راتبون الهام گرفته‌بود.[۴۱] او گفته‌است: «من همیشه ایکابد را شخصیتی حساس و شکننده که شاید کمی بیش از حد در تماس با شخصیت زنانهٔ درونی خود است، مثل دختربچه‌ای که ترسیده، تصور می‌کردم»[۴۳]

او دیگر با تیم برتون همکاری نکرد تا اینکه سال ۲۰۰۵ در چهارمین همکاری‌اش با برتون، در فیلم چارلی و کارخانهٔ شکلات‌سازی در نقش ویلی وانکا ظاهر شد. او مدل موی این شخصیت را از آن وینتور الگو برداری کرد. فیلم فروش موفقیت‌آمیزی داشت و نقدهای مثبتی بر آن شد.[۴۴][۴۵] جین وایلدر که نقش ویلی وانکا را در نسخهٔ پیشین فیلم، محصول ۱۹۷۱، به تصویر کشیده‌بود، نسخهٔ جدید فیلم را مورد انتقادی تند قرار داد.[۴۶]

انیمیشن عروس مرده پنجمین همکاری او با تیم برتون است که جانی دپ در آن صداپیشهٔ شخصیت ویکتور ون دورت بوده‌است. این انیمیشن سپتامبر ۲۰۰۵ به دنبال فیلم چارلی و کارخانهٔ شکلات‌سازی که ماه ژوئیه اکران شده بود، روی پردهٔ سینما رفت.

او سپس به خاطر نقش‌آفرینی هنرمندانه در فیلم موزیکال و ترسناک سوئینی تاد: آرایشگر شیطانی خیابان فلیت (۲۰۰۷) برندهٔ دومین جایزهٔ بزرگ خود یعنی جایزهٔ گلدن گلوب بهترین بازیگر مرد فیلم موزیکال یا کمدی و برای سومین بار نامزد جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد شد.[۳۱] او همچنین برای این فیلم برندهٔ جایزه بهترین نقش منفی از جوایز سینمایی ام‌تی‌وی در سال ۲۰۰۸ و برندهٔ جایزهٔ ملی فیلم انگلیس شد.[۳۱] در سال ۲۰۰۰ ابتدا تیم برتون یک اجرای ضبط شدهٔ موسیقی فیلم که مربوط به سال ۱۹۷۹ می‌شد را به او داد. اگرچه جانی دپ به ژانر موزیکال علاقه نداشت اما کم‌کم نسبت به داستان فیلم علاقه‌مند شد. او گفته‌است که برای این نقش از پیتر لری در فیلم عشق دیوانه (۱۹۳۵) الهام گرفته‌است. دپ آوازهای این شخصیت را در زمان فیلم‌برداری دزدان دریایی کارائیب: پایان جهان تمرین می‌کرد.[۴۷] با اینکه او در گروه‌های موسیقی فعالیت کرده بود اما در ابتدا مطمئن نبود که بتواند آوازهای استفن ساندهیم را اجرا کند. او نسخه‌های نمایشی را ضبط و با بروس ویتکین تمرین می‌کرد تا بتواند آوازهایش را بدون یک مربی آواز حرفه‌ای به درستی شکل دهد.

کریس نشاویتی در نقدش در مجلهٔ انترتینمنت ویکلی به این فیلم نمرهٔ A منفی داده‌است و بیان کرد: «بالا و پایینی صدای دپ هنگام آواز خواندن باعث تحیر می‌شود و با خودت فکر می‌کنی که او دیگر چه مهارت‌هایی دارد که نشان نداده‌است. دیدن دپ در نقش آرایشگری که با تیغ کار می‌کند تو را یاد ۱۸ سال پیش می‌اندازد که ادوارد دست قیچی به سرعت درختان را به شکل‌های مختلف در می‌آورد و اگر تیم برتون و جانی دپ با هم آشنا نمی‌شدند ما همهٔ این زیبایی‌های عجیب را از دست می‌دادیم»[۴۸]

همکاری بعدی جانی دپ با تیم برتون فیلم آلیس در سرزمین عجایب بود که در نقش کلاهدوز دیوانه بازی درخشانی را ارائه کرده‌است. در این فیلم هلنا بونهام کارتر، آن هاتاوی و آلن ریکمن با او هم‌بازی بوده‌اند. او دربارهٔ این نقش گفته‌است: «کلاهدوز دیوانه شخصیت جذابی است. او دیوانه و غیرقابل پیش بینی است. بازی در نقش کلاهدوز دیوانه و جان بخشیدن به تخیل تیم مثل رویایی بود که به واقعیت پیوست.»[۴۹]

جدیدترین همکاری او با تیم برتون، فیلم کمدی-ترسناک سایه‌های سیاه است که غروب ۱۰ مه ۲۰۱۲ اکران شد. جانی دپ در این فیلم علاوه بر تهیه‌کنندگی، نقش اول فیلم یعنی خون‌آشامی ۲۰۰ ساله به نام بارناباس کالینز را نیز ایفا کرده‌است. دیگر بازیگران این فیلم هلنا بونهام کارتر، اوا گرین و میشل فایفر هستند.

جانی دپ با تیم برتون دوستی بسیار نزدیکی دارد و پدرخواندگی فرزندان او را به عهده گرفته‌است. او در مورد تیم برتون در مقدمهٔ کتاب برتون به روایت برتون گفته‌است:

«

دربارهٔ او دیگر چه می‌توانم بگویم؟ او برادر، دوست و پدر فرزندخوانده‌ام است. او بی‌نظیر و شجاع است. او کسی است که به خاطرش تا آخر دنیا می‌روم و به خوبی می‌دانم که او هم برای من همین کار را خواهد کرد.[۵۰]

 »

 

 

 

 

 

 

 

شرکت فیلم‌سازی

در سال ۲۰۰۴ جانی دپ شرکت فیلم‌سازی اینفینیتم نیهیل را برای پروژه‌هایی که خودش بازیگر و/یا تهیه کنندهٔ آنهاست تأسیس کرد.[۵۱] نام این شرکت، لاتین و به معنای «هیچِ بی‌نهایت» است.[۵۲] جانی دپ مدیرعامل شرکت است و خواهرش کریستی امور اجرایی شرکت را به عهده دارد.[۵۱]

اولین محصول این شرکت فیلم خاطرات عجیب و غریب بود که در سال ۲۰۱۱ تولید شد و از رمانی با همین نام نوشتهٔ هانتر اس تامپسون اقتباس شده بود. نویسنده و کارگردان این فیلم بروس رابینسون است.[۵۳] دپ دربارهٔ این فیلم گفته‌است: «خاطرات عجیب و غریب عمل کردن به قولی بود که به هانتر داده بودم. من این رمان را قبل از اینکه چاپ شود پیدا کردم. هانتر آن را در آرشیوش در زیرزمین گذاشته بود. از نثر زیبای آن متعجب شدم. نمی‌توانستم باور کنم که در سن ۲۲ سالگی آن را نوشته‌است. با هم تصمیم گرفتیم که آن را به فیلم تبدیل کنیم. از اول این یک کار مشترک بود. حالا به قولم عمل کردم.»[۵۴]

فیلم بعدی این شرکت هوگو به کارگردانی مارتین اسکورسیزی در سال ۲۰۱۱ ساخته‌شد. این فیلم برندهٔ ۵ جایزهٔ آکادمی اسکار در بخش‌های: بهترین جلوه‌های ویژه، بهترین تدوین صداگذرای، بهترین صداگذاری، بهترین فیلم‌برداری و بهترین کارگردان هنری در سال ۲۰۱۲ شد.[۳۵] محصول بعدی این شرکت فیلم سایه‌های سیاه به کارگردانی تیم برتون است که ۱۰ مه ۲۰۱۲ اکران شد.[۵۳]

علاقه‌مندی‌های دیگر

 

موسیقی

یکی از علاقه‌مندی‌های جانی دپ، موسیقی است. او از سن ۱۲ سالگی نواختن گیتار را شروع کرد.[۷][۹] سپس به عنوان یک گیتاریست، از گیتار اسلاید برای نواختن آهنگ حل شدن یا(fade in-out) در آلبوم الان اینجا باش (۱۹۹۷) برای گروه اوئیسیز و همچنین ترانهی "ناپدید" که بی ساید آهنگ نرو بود،استفاده کرد.[۵۵] او همچنین نوازندهٔ گیتار آکوستیک در فیلم شکلات و آهنگ فیلم روزی روزگاری در مکزیکو بوده‌است.[۵۶] او دوست شان مک گوان خوانندهٔ گروه پوگس بود و در اولین آلبوم تک‌خوانی مک گوان با او همکاری کرد.[۵۵][۵۷] او همچنین عضو گروه پی بود[۵۸] او در کلیپ وسیع پهناور (۱۹۹۱) اثر تام پتی بازی کرده‌است.[۵۹][۶۰] و همچنین در کلیپ آلیس اثر آوریل لوین (۲۰۱۰) در نقش کلاهدوز دیوانه هنرنمایی کوتاهی داشت.[۶۱]

او دربارهٔ تأثیر موسیقی عنوان کرده‌است: «هیچ چیزی مثل موسیقی نیست. هیچ چیزی مثل موسیقی چنین تأثیر عمیقی روی انسان نمی‌گذارد. موسیقی می‌تواند احساساتی را در ما به وجود آورد که قبلاً از وجودشان بی‌خبر بودیم. این جادوی موسیقی روی صحنه، فیلم یا هرجای دیگر است. من عاشق موسیقی هستم. وقتی که کلمات نمی‌توانند احساسات ما را تحت تأثیر قرار دهند، موسیقی خیلی خوب این کار را انجام می‌دهد.»[۶۲]

رستوران‌داری و شراب‌سازی

جانی دپ و ونسا پارادی انگور پرورش می‌دادند و دارای امکانات شراب‌سازی در باغ انگورشان در شمال سنت تروپز بودند.[۶۳] او به شراب‌های فرانسوی از جمله شراب بوردو علاقهٔ بسیار دارد و طی مصاحبه‌ای که با نشریه فیگارو داشت، عنوان کرد: «با این شراب‌ها انسان به نیروانا دست می‌یابد».[۶۴] او همچنین به همراه شان پن، جان مالکوویچ و مایک هاکنل صاحب رستوران-بار فرانسوی من ری در شانزلیزه بود.[۶۵]

زندگی خصوصی

جانی دپ سال ۱۹۸۳ با لوری آن آلیسون ازدواج کرد اما آنها سال ۱۹۸۵ از هم جدا شدند.[۱۴] او بعد از آن ۴ رابطهٔ ناموفق دیگر داشت: در سال ۱۹۸۵ با شریلین فن آشنا شد و رابطه‌شان ۳ سال طول کشید. بعد با وینونا رایدر در نمایش توپ‌های بزرگ آتشین در ژوئیه ۱۹۸۹ آشنا شد و از ژوئیه ۱۹۹۰ به مدت ۳ سال با هم نامزد بودند.[۶۶][۶۷] از سال ۱۹۹۴ به مدت ۴ سال با کیت ماس، سوپر مدل انگلیسی نامزد بود.[۶۸] او سال ۱۹۹۸ در زمان فیلم‌برداری دروازهٔ نهم با ونسا پارادی بازیگر و خوانندهٔ فرانسوی ملاقات کرد[۶۸] اما بعد از ۱۴ سال زندگی مشترک و با داشتن دو فرزند، در سال ۲۰۱۲ از همدیگر جدا شدند.[۶۹]

 

 

 

دپ سال ۲۰۱۲ با امبر هرد بازیگر و مدل آمریکایی در فیلم خاطرات عجیب و غریب آشنا شد و آنها ۴ فوریه ۲۰۱۵ با هم ازدواج کردند.[۷۰][۷۱]

جانی دپ و ونسا پارادی دو فرزند دارند: دختری به نام لی‌لی رز ملودی دپ زادهٔ ۲۷ مه ۱۹۹۹ و پسری به نام جان کریستوفر جک دپ سوم زادهٔ ۹ آوریل ۲۰۰۲.[۱] لی‌لی رز که به بیماری سختی مبتلا شده بود در سال ۲۰۰۷ بهبود یافت. بیماری او نوعی عفونت باکتری اشرشیا کلای بود که نزدیک بود منجر به از کار افتادن کلیه‌هایش شود و باعث شد که مدتی طولانی در بیمارستان بستری شود.[۷۲][۷۳] جانی دپ برای تشکر از بیمارستان بزرگ خیابان اورموند، در نوامبر ۲۰۰۷ لباس کاپیتان جک اسپرو را پوشید و ۴ ساعت برای بچه‌های بیمار کتاب داستان خواند و سال ۲۰۰۸ حدود ۲ میلیون دلار به بیمارستان کمک کرد.[۷۴]

او دربارهٔ پدر بودن گفته‌است: «پدر بودن پایه و اساس محکمی در زندگی، کار و همه چیز است. نمی‌توانی عشق عمیقی را که نسبت به بچه‌ها به وجود می‌آید تصور کنی. پدر شدن من یک تصمیم آگاهانه نبود، بخشی از مسیر شگفت‌انگیزی بود که در آن قرار داشتم. قسمت و سرنوشت بود.»[۷۵]

خانوادهٔ دپ قبل از جدایی دپ و پارادی در خانه‌ای درشهر مودون در حاشیهٔ پاریس، دو خانه در لس‌آنجلس، جزیره‌ای در باهاما (جزیره‌ای که دپ آن را خریده‌است) و ویلایی در شهر کوچکی در ۲۰ کیلومتری سنت تروپز در جنوب فرانسه زندگی می‌کردند.[۷۶][۷۷] او همچنین یک باغ انگور در همین شهر داشت.[۶۳]

سال ۲۰۱۱ از فرانسه به آمریکا بازگشت چون فرانسه از او خواسته بود که ساکن دائمی آن کشور شود و در این صورت او مجبور می‌شد به هر دو کشور (آمریکا و فرانسه) مالیات پرداخت کند.[۷۸]

جانی دپ به خاطر لباس‌های جین پاره‌ای که می‌پوشد معروف است.[۷۹] سال ۲۰۱۰ مجلهٔ جی کیو دپ را به عنوان یکی از ۲۵ مرد خوش لباس معرفی کرد.[۷۹]

خالکوبی

جانی دپ حدود ۲۰ خالکوبی دارد که بیشتر آنها نشان دهندهٔ اشخاص و اتفاق‌های مهم زندگی‌اش هستند: روی بازوی راستش نیم‌رخ یک بومی آمریکایی و یک روبان که رویش قبلاً اسم وینونا رایدر نوشته شده بود (Winona forever) و بعد از جدایی شان دو حرف آن را پاک کرد (Wino forever)، لی‌لی رز (اسم دخترش) بالای قلبش، بتی سو (اسم مادرش) و یک مثلث برعکس روی بازوی چپش، سه قلب در قسمت داخلی بازوی چپش (قلب‌ها به ترتیب برای ونسا، لی‌لی رز و جک هستند) و یک پرندهٔ در حال پرواز بر روی آب با کلمه جک (اسم پسرش) روی ساعد راستش (پرنده به سویش پرواز می‌کند نه اینکه از او دور شود).[۸۰]

 

 

 

 

 

 

 

 

 

اظهار نظر بحث برانگیز دربارهٔ آمریکا

در سال ۲۰۰۳ اظهار نظر جانی دپ دربارهٔ آمریکا در مجله آلمانی اشترن چاپ شد: «آمریکا مثل یک توله سگ لال است که دندان‌های بزرگی دارد و می‌تواند گاز بگیرد و آسیب بزند»[۸۱] اما دپ بعدها گفت که مجله اشتباه نقل قول کرده‌است و این نقل قول از متن برداشته شده و اشترن داستان را به میل خودش نوشته‌است[۸۲] همان طور که سایت سی‌ان‌ان این گفته را از او نقل قول کرد که او از بچه‌هایش خواسته تا به آمریکا به چشم یک اسباب بازی شکسته نگاه کنند، آن را بررسی کنند، احساسش کنند و بعد رهایش کنند. در هفته‌نامهٔ نیوزویک چاپ ۱۷ ژوئیه ۲۰۰۶ دوباره نقل قول توله سگ لال در متن نامه‌ای به مجله چاپ شد.

 او همچنین با گزارش رسانه‌ها که گفته‌اند «دپ ناشناس زندگی کردن در فرانسه و زندگی ساده‌اش در آنجا را دوست دارد» مخالف است.[۸۱]

او در واکنش به انتشار این سخنان گفته‌است: «منظور من از توله سگ، مقایسه آمریکا با اروپا بود چون آمریکا در مقایسه با کشورهای دیگر جوان است. آمریکا حدود ۲۰۰ ساله‌است. خجالت‌آور است که استعاره‌ای که من استفاده کردم از روی سیاستی افراطی از متن برداشته شده‌است.[۸۲] من آمریکایی هستم. عاشق کشورم هستم و آرزوهای بزرگی برایش دارم. به همین دلیل است که درباره‌اش صریح صحبت می‌کنم و گاهی اوقات نقدش می‌کنم. من از آزادی که در کشورم وجود دارد خیلی بهره برده‌ام و تا ابد از آن سپاس‌گزار خواهم بود.[۸۲] من از همهٔ افرادی که از این سخنانی که احمقانه تحریف شده ناراحت شدند، عذرخواهی می‌کنم.»[۸۲]

 

 

فیلم‌شناسی

بازیگر[۸۳]

سال

فیلم

نقش

۱۹۸۴

کابوس در خیابان الم

گلن لنتز

۱۹۸۵

استراحتگاه خصوصی

جک مارشال

۱۹۸۶

خشم

دانی فلیشر

جوخه

گیتر لرنر

۱۹۹۰

گریان

وید واکر

ادوارد دست‌قیچی

ادوارد

۱۹۹۱

فردی مرده‌است: آخرین کابوس

نوجوانی در برنامهٔ تلویزیونی

۱۹۹۳

چه چیزی گیلبرت گریپ را آزار می‌دهد

گیلبرت گریپ

بنی و جون

سم

رویای آریزونا

اکسل بلکمر

۱۹۹۴

اد وود

ادوارد دی وود

۱۹۹۵

آخرین لحظه

جن واتسون

مرد مرده

ویلیام بلیک

دون خوان دی‌مارکو

دون خوان/جان دی‌مارکو

۱۹۹۶

مرد کن

خودش

۱۹۹۷

دنی براسکو

دونی براسکو/جوزف دی پیستن

شجاع

رافائل

۱۹۹۸

ترس و نفرت در لاس‌وگاس

رائول دوک

لس آنجلس بدون نقشه

خودش/ ویلیام بلیک

۱۹۹۹

دروازهٔ نهم

دین کورسو

اسلیپی هالو

ایکابد کرین

همسر فضانورد

اسپنسر آرماکوست

۲۰۰۰

شکلات

روکس

پیش از آغاز شب

ویکتور بن بن

۲۰۰۱

جهنمی

فردریک آبرلین

مردی که گریست

سزار

کوکائین

جورج جانگ

۲۰۰۳

روزی روزگاری در مکزیکو

شلدن سندز

دزدان دریایی کارائیب: نفرین مروارید سیاه

کاپیتان جک اسپرو

۲۰۰۴

خوشبختی تا ابد

لینکن

در جستجوی سرزمین رویایی

جی. ام. بری

پنجرهٔ مخفی

مورت رینی

افسارگسیخته

جان ویلموت، دومین کنت راچستر

۲۰۰۵

چارلی و کارخانهٔ شکلات‌سازی

ویلی وانکا

عروس مرده

صداپیشهٔ ویکتور ون دورت

۲۰۰۶

دزدان دریایی کارائیب: صندوق مرد مرده

کاپیتان جک اسپرو

۲۰۰۷

دزدان‌دریایی کارائیب: پایان جهان

کاپیتان جک اسپرو

سوئینی تاد: آرایشگر شیطانی خیابان فلیت

سوئینی تاد/بنجامین بارکر

۲۰۰۹

دشمنان مردم

جان دلینجر

تخیلات دکتر پارناسوس

تونی

۲۰۱۰

آلیس در سرزمین عجایب

کلاهدوز دیوانه

توریست

فرانک توپلو/الکساندر پیرس

۲۰۱۱

رنگو

صداپیشهٔ رنگو

دزدان دریایی کارائیب: سوار بر امواج ناشناخته

کاپیتان جک اسپرو

خاطرات عجیب و غریب

پل کمپ

جک و جیل

خودش

۲۰۱۲

خیابان جامپ شماره ۲۱

تام هنسن

سایه‌های سیاه

بارناباس کالینز

۲۰۱۳

رنجر تنها

تانتو

۲۰۱۴

برتری

ویل

عاج

گای لاپوینت

به سوی جنگل

گرگ

۲۰۱۵

مورتدکای

چارلز مورتدکای

توده سیاه

وایتی بالجر

بازنده‌های یوگا

گای لاپوینت

۲۰۱۶

آلیس آنسوی آینه

کلاهدوز دیوانه

۲۰۱۷

دزدان دریایی کارائیب: مردان مرده هیچ داستانی نمی‌گویند

جک اسپارو

 

تهیه کننده[۸۴]

سال

فیلم

توضیح

۲۰۱۱

خاطرات عجیب و غریب

۲۰۱۱

هوگو

۲۰۱۲

سایه‌های سیاه

 

کارگردان[۸۳]

سال

فیلم

توضیح

۱۹۹۲

وسایل

فیلم کوتاه

۱۹۹۷

شجاع

۲۰۱۲

مستند کیت ریچاردز[۸۵]

 

نویسنده[۸۳]

سال

فیلم

توضیح

۱۹۹۷

شجاع

 

مستند[۸۳]

سال

فیلم

نقش

۱۹۹۹

منبع

جک کروک

۲۰۰۲

گمشده در لامانچا

خودش

۲۰۰۶

دریای عمیق

راوی

۲۰۰۷

نابودی یک رؤیا

خودش

۲۰۰۸

گونزو: زندگی و کار دکتر هانتر اس تامپسون

راوی

۲۰۱۰

وقتی تو غریبه‌ای

راوی

 

موسیقی[۸۳]

سال

نام

۲۰۰۰

شکلات

۲۰۰۳

روزی روزگاری در مکزیکو

۲۰۰۷

سوئینی تاد: آرایشگر شیطانی خیابان فلیت

 

تلویزیون[۸۳]

سال

فیلم

نقش

توضیح

۱۹۸۵

بانوی آبی

لیونل ویلند

اپیزود: حیوانات شکار

۱۹۸۶

خشم

دانی فلیچ

فیلم تلویزیونی

۱۹۹۱–۱۹۸۷

خیابان جامپ شماره ۲۱

توماس هنسن (افسر پلیس)

مجموعهٔ تلویزیونی

۱۹۸۷

هتل

راب کامرون

کار ناتمام

۱۹۹۹

نمایندهٔ دهکدهٔ دیبلی

خودش

اپیزود: مهمانی مشاهیر

۲۰۰۰

نمایش سریع

خودش

آخرین نمایش سریع

۲۰۰۴

پادشاه تپه

صدای یوگی ویکتور

پشت حلقه

۲۰۰۹

باب اسفنجی

صدای جک کاهانا لاگونا

اپیزود: باب اسفنجی علیه بزرگ

۲۰۱۱

زندگی خیلی کوتاه‌است

خودش

اپیزود ۲

۲۰۱۲

مرد خانواده

ادوارد دست‌قیچی (صداپیشه)

اپیزود: لوویس از لاکش بیرون می‌آید

جوایز

نوشتار اصلی: فهرست جوایز جانی دپ

جایزهٔ اسکار

سال

جایزه

فیلم

نتیجه

۲۰۰۸

جایزهٔ اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد

سوئینی تاد[۳۱]

نامزدشده

۲۰۰۵

جایزهٔ اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد

در جستجوی سرزمین رویایی[۲۵]

نامزدشده

۲۰۰۴

جایزهٔ اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد

دزدان دریایی کارائیب: نفرین مروارید سیاه[۸۶]

نامزدشده

 

جایزهٔ بفتا

سال

جایزه

فیلم

نتیجه

۲۰۰۵

جایزهٔ بفتا بهترین بازیگر نقش اول مرد

در جستجوی سرزمین رویایی[۲۵]

نامزدشده

۲۰۰۴

جایزهٔ بفتا بهترین بازیگر نقش اول مرد

دزدان دریایی کارائیب: نفرین مروارید سیاه[۸۶]

نامزدشده

 

جایزهٔ گلدن گلوب

سال

جایزه

فیلم

نتیجه

۲۰۱۱

جایزهٔ گلدن گلوب بهترین بازیگر مرد فیلم موزیکال یا کمدی

آلیس در سرزمین عجایب[۸۷]

نامزدشده

جایزهٔ گلدن گلوب بهترین بازیگر مرد فیلم موزیکال یا کمدی

توریست[۸۸]

نامزدشده

۲۰۰۸

جایزهٔ گلدن گلوب بهترین بازیگر مرد فیلم موزیکال یا کمدی

سوئینی تاد[۳۱]

برنده

۲۰۰۷

جایزهٔ گلدن گلوب بهترین بازیگر مرد فیلم موزیکال یا کمدی

دزدان دریایی کارائیب: صندوق مرد مرده[۸۹]

نامزدشده

۲۰۰۶

جایزهٔ گلدن گلوب بهترین بازیگر مرد فیلم موزیکال یا کمدی

چارلی و کارخانهٔ شکلات‌سازی[۹۰]

نامزدشده

۲۰۰۵

جایزهٔ گلدن گلوب بهترین بازیگر مرد فیلم درام

در جستجوی سرزمین رویایی[۲۵]

نامزدشده

۲۰۰۴

جایزهٔ گلدن گلوب بهترین بازیگر مرد فیلم موزیکال یا کمدی

دزدان دریایی کارائیب: نفرین مروارید سیاه[۸۶]

نامزدشده

۱۹۹۵

جایزهٔ گلدن گلوب بهترین بازیگر مرد فیلم موزیکال یا کمدی

اد وود[۹۱]

نامزدشده

۱۹۹۴

جایزهٔ گلدن گلوب بهترین بازیگر مرد فیلم موزیکال یا کمدی

بنی و جون[۹۲]

نامزدشده

۱۹۹۱

جایزهٔ گلدن گلوب بهترین بازیگر مرد فیلم موزیکال یا کمدی

ادوارد دست‌قیچی[۹۳]

نامزدشده

 

جایزهٔ انجمن بازیگران نمایش

سال

جایزه

فیلم

نتیجه

۲۰۰۵

جایزهٔ انجمن بازیگران نمایش برای نقش آفرینی درخشان

در جستجوی سرزمین رویایی[۲۵]

نامزدشده

۲۰۰۴

جایزهٔ انجمن بازیگران نمایش /بازیگر مرد نقش اصلی برای نقش آفرینی درخشان

دزدان دریایی کارائیب: نفرین مروارید سیاه[۸۶]

برنده

۲۰۰۱

جایزهٔ انجمن بازیگران نمایش برای نقش آفرینی درخشان

شکلات[۹۴]

نامزدشده

 

جایزهٔ سینمایی ام‌تی‌وی

سال

جایزه

بخش

فیلم

نتیجه

توضیحات

۲۰۰۸

جایزهٔ فیلم ام‌تی‌وی

بهترین نقش کمدی

دزدان دریایی کارائیب: پایان جهان[۹۵]

برنده

۲۰۰۸

جایزهٔ فیلم ام‌تی‌وی

بهترین نقش منفی

سوئینی تاد: آرایشگر شیطانی خیابان فلیت[۳۱]

برنده

۲۰۰۷

جایزهٔ فیلم ام‌تی‌وی

بهترین بازی

دزدان دریایی کارائیب: صندوق مرد مرده[۸۹]

برنده

۲۰۰۴

جایزهٔ فیلم ام‌تی‌وی

بهترین بازیگر مرد

دزدان دریایی کارائیب: نفرین مروارید سیاه[۸۶]

برنده

۲۰۰۴

جایزهٔ فیلم ام‌تی‌وی

بهترین تقش کمدی

دزدان دریایی کارائیب: نفرین مروارید سیاه[۸۶]

نامزدشده

۲۰۰۴

جایزهٔ فیلم ام‌تی‌وی

بهترین تیم

دزدان دریایی کارائیب: نفرین مروارید سیاه[۸۶]

نامزدشده

به همراه اورلاندو بلوم

۱۹۹۴

جایزهٔ فیلم ام‌تی‌وی

بهترین نقش کمدی

بنی و جون[۹۲]

نامزدشده

۱۹۹۴

جایزهٔ فیلم ام‌تی‌وی

بهترین اجرای دو نفری

بنی و جون[۹۲]

نامزدشده

به همراه مری استوارت مسترسون

 

جایزهٔ برگزیده مردم

سال

جایزه

بخش

فیلم

نتیجه

توضیحات

۲۰۱۲

جایزهٔ برگزیده مردم

صداپیشه انیمیشن محبوب

رنگو[۹۶]

برنده

۲۰۰۷

جایزهٔ برگزیده مردم

ستارهٔ مرد محبوب

دزدان دریایی کارائیب: صندوق مرد مرده[۸۹]

برنده

۲۰۰۷

جایزهٔ برگزیده مردم

ستارهٔ مرد محبوب

دزدان دریایی کارائیب: صندوق مرد مرده[۸۹]

برنده

۲۰۰۷

جایزهٔ برگزیده مردم

ستارهٔ اکشن مرد محبوب و ستاره مرد محبوب و زوج محبوب

دزدان دریایی کارائیب: صندوق مرد مرده[۸۹]

برنده

زوج محبوب با کیرا نایتلی

۲۰۰۵

جایزهٔ برگزیده مردم

ستارهٔ مرد محبوب

در جستجوی سرزمین رویایی[۲۵]

نامزدشده

۲۰۰۵

جایزهٔ برگزیده مردم

بهترین ترکیب

در جستجوی سرزمین رویایی[۲۵]

نامزدشده

به همراه کیت وینسلت

۲۰۰۴

جایزهٔ برگزیده مردم

بازیگر مرد محبوب

دزدان دریایی کارائیب: نفرین مروارید سیاه[۸۶]

نامزدشده

 

جایزهٔ آکادمی فیلم‌های علمی –تخیلی، فانتزی و ترسناک آمریکا

سال

جایزه

بخش

فیلم

نتیجه

۲۰۰۸

جایزهٔ ساترن

بهترین بازیگر مرد

سوئینی تاد[۳۱]

نامزدشده

۲۰۰۵

جایزهٔ ساترن

بهترین بازیگر مرد

در جستجوی سرزمین رویایی[۲۵]

نامزدشده

۲۰۰۴

جایزهٔ ساترن

بهترین بازیگر مرد

دزدان دریایی کارائیب: نفرین مروارید سیاه[۸۶]

نامزدشده

۲۰۰۲

جایزهٔ ساترن

بهترین بازیگر مرد

جهنمی[۹۷]

نامزدشده

۲۰۰۰

جایزهٔ ساترن

بهترین بازیگر مرد

اسلیپی هالو[۹۸]

نامزدشده

 

جایزهٔ انجمن منتقدان پخش‌کنندهٔ فیلم

سال

جایزه

بخش

فیلم

نتیجه

۲۰۰۸

جایزهٔ برگزیده منتقدین

بهترین بازیگر

سوئیینی تاد[۳۱]

نامزدشده

۲۰۰۵

جایزهٔ برگزیده منتقدین

بهترین بازیگر

در جستجوی سرزمین رویایی[۲۵]

نامزدشده

۲۰۰۴

جایزهٔ برگزیده منتقدین

بهترین بازیگر

دزدان دریایی کارائیب: نفرین مروارید سیاه[۸۶]

نامزدشده

 

جایزهٔ امپایر

سال

جایزه

بخش

فیلم

نتیجه

۲۰۰۹

جایزهٔ امپایر

بهترین بازیگر

سوئینی تاد[۳۱]

نامزدشده

۲۰۰۶

جایزهٔ امپایر

بهترین بازیگر

چارلی و کارخانه شکلات سازی[۹۰]

برنده

۲۰۰۵

جایزهٔ امپایر

بهترین بازیگر

در جستحوی سرزمین رویایی[۲۵]

نامزدشده

۲۰۰۴

جایزهٔ امپایر

بهترین بازیگر

دزدان دریایی کارائیب: نفرین مروارید سیاه[۸۶]

برنده

 

جایزهٔ انجمن منتقدین فیلم لندن

سال

جایزه

بخش

فیلم

نتیجه

۱۹۹۶

جایزهٔ ALFS

بازیگر سال

اد وود[۹۱]

برنده

جایزهٔ ALFS

بازیگر سال

دون خوان دی‌مارکو[۹۹]

برنده

 

جایزهٔ ستلایت

سال

جایزه

بخش

فیلم

نتیجه

۲۰۱۰

جایزهٔ ستلایت

بهترین بازیگر مرد فیلم درام

دشمنان مردم[۱۰۰]

نامزدشده

۲۰۰۶

جایزهٔ ستلایت طلایی

بازیگر برگزیده فیلم درام/ماجراجویی

دزدان دریایی کارائیب: صندوق مرد مرده[۸۹]

برنده

۲۰۰۵

جایزهٔ ستلایت طلایی

بهترین بازیگر مرد فیلم درام

در جستجوی سرزمین رویایی[۲۵]

نامزدشده

۲۰۰۴

جایزهٔ ستلایت طلایی

بهترین بازیگر مرد فیلم کمدی /موزیکال

دزدان دریایی کارائیب: نفرین مروارید سیاه[۸۶]

نامزدشده

۲۰۰۴

جایزهٔ ستلایت طلایی

بهترین بازیگر مرد فیلم کمدی /موزیکال

روزی روزگاری در مکزیکو[۱۰۱]

نامزدشده

۲۰۰۰

جایزهٔ ستلایت طلایی

بهترین بازیگر مرد فیلم کمدی /موزیکال

اسلیپی هالو[۹۸]

نامزدشده

 

جایزهٔ برگزیده کودکان نیکلودین

سال

جایزه

بخش

فیلم

نتیجه

۲۰۱۳

جایزهٔ بلیمپ

بازیگر مرد محبوب

سایه‌های سیاه[۱۰۲]

برنده

۲۰۱۲

جایزهٔ بلیمپ

بازیگر مرد محبوب

دزدان دریایی کارائیب: سوار بر امواج ناشناخته[۱۰۳]

نامزدشده

۲۰۱۲

جایزهٔ بلیمپ

صدای محبوب انیمیشن

رنگو[۹۶]

نامزدشده

۲۰۱۱

جایزهٔ بلیمپ

بازیگر مرد محبوب

آلیس در سرزمین عجایب[۸۷]

برنده

۲۰۰۸

جایزهٔ بلیمپ

ستاره مرد محبوب

دزدان دریایی کارائیب: پایان جهان[۹۵]

برنده

۲۰۰۷

جایزهٔ بلیمپ

ستاره مرد محبوب

دزدان دریایی کارائیب: صندوق مرد مرده[۸۹]

نامزدشده

۲۰۰۶

جایزهٔ بلیمپ

صدای محبوب انیمیشن

عروس مرده[۱۰۴]

نامزدشده

 

جایزهٔ فیلم و تلویزیون ایرلندی

سال

جایزه

بخش

فیلم

نتیجه

۲۰۰۵

جایزهٔ مخاطب

بهترین بازیگر بین‌المللی

چارلی و کارخانهٔ شکلات سازی[۹۰]

نامزدشده

۲۰۰۴

جایزهٔ مخاطب

بهترین بازیگر بین‌المللی

دزدان دریایی کارائیب: نفرین مروارید سیاه[۸۶]

برنده

 

جایزهٔ ملی فیلم انگلیس

سال

جایزه

بخش

فیلم

نتیجه

۲۰۰۸

جایزهٔ فیلم ملی

بهترین بازیگر مرد

سوئینی تاد: آرایشگر شیطانی خیابان فلیت[۳۱]

برنده

۲۰۰۷

جایزهٔ فیلم ملی

بهترین بازیگر مرد

دزدان دریایی کارائیب: پایان جهان[۹۵]

نامزدشده

 

جایزهٔ رمبراند

سال

جایزه

بخش

فیلم

نتیجه

۲۰۱۱

جایزهٔ رمبراند

بهترین بازیگر بین‌المللی

آلیس در سرزمین عجایب[۸۷]

برنده

۲۰۰۸

جایزهٔ رمبراند

بهترین بازیگر بین‌المللی

دزدان دریایی کارائیب: پایان جهان[۹۵]

برنده

۲۰۰۷

جایزهٔ رمبراند

بهترین بازیگر بین‌المللی

دزدان دریایی کارائیب: صندوق مرد مرده[۸۹]

برنده

 

جوایز برگزیده نوجوانان

سال

جایزه

فیلم

نتیجه

توضیحات

۲۰۱۱

جایزهٔ بهترین بازیگر مرد اکشن

توریست[۸۸]

برنده

جایزهٔ بهترین بازیگر مرد در ژانر تخیلی

دزدان دریایی کارائیب:سوار بر امواج ناشناخته[۱۰۳]

نامزدشده

جایزهٔ بهترین صداپیشه انیمیشن

رنگو[۹۶]

برنده

۲۰۱۰

جایزهٔ بهترین بازیگر مرد در ژانر تخیلی

آلیس در سرزمین عجایب[۸۷]

نامزدشده

۲۰۰۹

جایزهٔ بهترین ستاره فیلم تابستان

دشمنان مردم[۱۰۰]

نامزدشده

۲۰۰۸

جایزهٔ بهترین نقش منفی

سوئینی تاد[۳۱]

برنده

۲۰۰۸

جایزهٔ بهترین بازیگر مرد بهترین فیلم ماجراجویی اکشن

دزدان دریایی کارائیب: پایان جهان[۹۵]

برنده

۲۰۰۶

جایزهٔ بهترین بازیگر کمدی

چارلی و کارخانهٔ شکلات‌سازی[۹۰]

برنده

۲۰۰۵

جایزهٔ بهترین بازیگر مرد در ژانر درام

در جستجوی سرزمین رویایی[۲۵]

نامزدشده

۲۰۰۴

جایزهٔ بهترین جنگیدن

دزدان دریایی کارائیب: نفرین مروارید سیاه[۸۶]

برنده

همراه با اورلاندو بلوم

جایزهٔ بهترین دروغگو

دزدان دریایی کارائیب: نفرین مروارید سیاه[۸۶]

برنده

 

دیگر جوایز

سال

جایزه

بخش

فیلم

نتیجه

۱۹۹۹

پیاده‌روی مشاهیر هالیوود

ستاره

برنده

۲۰۰۰

جایزهٔ سرگرمی‌های بلاکباستر

بازیگر محبوب فیلم ترسناک

اسلیپی هالو[۹۸]

برنده

۲۰۰۴

جوایز سینمایی ام‌تی‌وی مکزیک

بهترین نگاه

دزدان دریایی کارائیب: نفرین مروارید سیاه[۸۶]

برنده

 

http://sinmairani.blog.ir

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آبان ۹۵ ، ۲۱:۴۳
امیرارسلان نادعلی زاده
پنجشنبه, ۲۷ آبان ۱۳۹۵، ۰۹:۰۷ ب.ظ

زندگینامه ی آلفرد هیچکاک

آلفرد هیچکاک

سر آلفرد جوزف هیچکاک

زاده

۱۳ اوت ۱۸۹۹
لیتون ستون، لندن

درگذشته

۲۹ آوریل ۱۹۸۰ میلادی (۸۰ سال)
لس آنجلس، کالیفرنیا ایالات متحده آمریکا

ملیت

 انگلستان

زمینه فعالیت

کارگردانی و بازیگری

همسر

آلما لوسی رویل ۱۹۸۲ -۱۸۹۹

فرزندان

پاتریشیا هیچکاک (زاده ۱۹۲۸)

والدین

ویلیام هیچکاک
اما جین ویلان

 

 

 

 

 

سر آلفرد جوزف هیچکاک (به انگلیسی: Alfred Hitchcock) (زاده ۱۸۹۹ - درگذشته ۱۹۸۰) کارگردانی بریتانیایی که فعالیت عمده‌اش در ایالات متحده آمریکا بوده است. هیچکاک بیشتر در زمینه فیلم‌های معمایی و دلهره‌آور فعالیت داشت. هیچکاک طی شش دهه، در ساخت بیش از پنجاه فیلم شرکت داشت (از فیلم‌های صامت تا فیلم‌های تکنی‌کالر) و تا به امروز به عنوان سرشناس‌ترین و محبوب‌ترین کارگردان فیلم‌های سینمایی شناخته می‌شود. از فیلم‌های معروف او می‌توان به سرگیجه، پنجره پشتی، شمال تا شمال غربی، روانی، بدنام، ربه‌کا و پرندگان اشاره کرد. او در سال ۱۹۵۶ تابعیت ایالات متحده آمریکا را پذیرفت. مجله مووی میکر (فیلم‌ساز) هیچکاک را تاثیرگذارترین فیلم‌ساز همه دوران‌ها معرفی کرد، و اکثریت قریب به اتفاق، او را یکی از مهمترین هنرمندان تاریخ سینما می‌شناسند.[۱]نشریه معتبر سینمایی سایت اند ساوند آلفرد هیچکاک را، بهترین کارگردان تمام ادوار سینمای انگلستان معرفی کرده است.[۲]مجله سینمایی توتال فیلم او را بزرگترین کارگردان سینمای جهان در تمام دوران‌ها برگزید.[۳]در نظر سنجی بنیاد فیلم آمریکا ۴ فیلم آلفرد هیچکاک به نام‌های سرگیجه، روانی، شمال با نورث‌وست و پنجره پشتی در فهرست ۱۰۰ فیلم برتر تاریخ قرار گرفتند.

 

 

 

 

 

 

آغاز زندگی

هیچکاک در ۱۳ ماه آگوست سال ۱۸۹۹ در لندن متولد شد. وی پسر دوم از سه فرزندِ یک سبزی فروش به اسم « ویلیام هیچکاک » بود و خانواده‌اش به شدت کاتولیک بودند.

سال ۱۹۱۵ کارش را از یک استودیوی فیلمسازی در انگلستان، با سمت «طراح تیتراژ فیلم» شروع کرد. او که در آلمان تحت تأثیر سبک اکسپرسیونیسم قرار گرفته بود، در بریتانیا کارگردانی را آغاز نمود با وجود آنکه هیچکاک سبکی منحصربه‌فرد داشت اما از تأثیرپذیری او از سینمای سایر کشورها نمی‌توان چشم پوشید، به‌ویژه مکتب مونتاژ شوروی و آثار سرگئی آیزنشتاین، سینمای اکسپرسیونیستی آلمان و آثار مورنائو و فریتس لانگ و نیز فیلم‌ساز آمریکایی دیوید وارک گریفیث در دو اثر مهمش، تولد یک ملت و تعصب. این تأثیرپذیری نه تنها در گفته‌های خود هیچکاک، بلکه در نمونه‌ای‌ترین آثارش نیز مشهود است.[۴]

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

دوره حرفه‌ای

با شروع به کارگردانی، نام هیچکاک به سرعت مترادف با فیلم ساز ماهر، حرفه‌ای و نیز دلهره‌آور شد، فیلم سازی که در هر اثرش امضایش را نیز به جا می‌گذاشت. حتی در فیلم اولیه‌ای چون «مستأجر» که در آن، هیچکاک ویژگی‌های مختلف را با هم ترکیب کرد: آرایش تصویری نور و سایه، حرکات دوربین پیچیده‌ای که یادآور سینمای صامت آلمان بودند، تدوین استعاری مونتاژ شوروی با برش موازی رایج در سینمای آمریکا. در واقع هیچکاک در مستاجر نخستین اثر به طور مشخص هیچکاکی‌اش را خلق کرد. فیلمی که مورخین سینما، آن را یکی از چند فیلم برجسته و با اهمیت انگلستان در دهه بیست و نیز سینمای صامت انگلستان به شمار می‌آورند.

کار در سینمای صامت در رشد خلاقهٔ هیچکاک به عنوان یک فیلم ساز بسیار مؤثر و بااهمیت بود. او ضمن کار با فیلم صامت به اهمیت و ارزش تصاویر پی‌برد و دریافت که صدا تنها می‌تواند نقشی فرعی در ساختن فیلم ایفا کند. او خود در این زمینه گفته است:

«در اغلب فیلم‌هایی که این روزها ساخته می‌شود، کمتر می‌توان سینما یافت. اغلب این فیلم‌ها را من تصاویر مردمی که با یکدیگر صحبت می‌کنند می‌خوانم. وقتی که داستانی به وسیله سینما بازگویی می‌شود، فقط زمانی باید به گفتگو توسل جست که با تصاویر نتوان آن را بیان کرد. من همیشه ابتدا می‌کوشم تا داستان را به طریق سینمایی و به وسیله یک سلسله تصاویر بیان کنم...»

اما دلبستگی هیچکاک به سینمای صامت، مانع از این نشد که او با ورود صدا به سینما کنار نیاید (بر خلاف بسیاری)؛ بلکه او به خوبی توانست به کاربرد و اهمیت صدا، موسیقی و سکوت پی ببرد و اولین فیلم ناطق او یعنی حق‌السکوت (۱۹۲۹) نیز به خوبی نشان داد که هیچکاک قابلیتِ دراماتیکِ تکنولوژی جدید را درک می‌کند.

سرانجام هیچکاک از سال ۱۹۳۹ و پس از درخشش در سینمای انگلستان راهی هالیوود شد.

یکی از ویژگی‌های بارز فیلم‌های هیچکاک این است که خود او در همهٔ فیلم‌هایش در یک صحنه، هرچند بسیار کوتاه به عنوان بازیگر حضور دارد.

نکته مهم در مورد هیچکاک این است که وی هیچگاه به جایزه اسکار دست نیافته است. در سال ۱۹۴۰ فیلم ربه‌کا جایزه بهترین تولیدکنندگی را از آن سلزنیک کرد و تنها ۵ فیلم وی به نامهای قایق نجات، طلسم‌شده، پنجره پشتی، روانی و ربه‌کا نامزد اسکارگردید.

هیچکاک دربارهٔ فیلم‌های ترسناکی که ساخته می‌گوید:

من به مانند یک فیلسوف به مردم همان چیزی را می‌دهم که می‌خواهند. آنها دوست دارند که ترس و وحشت را تجربه کنند خوب، من هم همان را به آنها می‌دهم.

هیچکاک در سال ۱۹۳۹ برای ساخت فیلم ربه‌کا به پیشنهاد «دیوید. ا. سلزنیک»، تهیه‌کننده فیلم، به آمریکا رفت. با وجود اینکه هیچکاک با کار برای شاخه انگلیسی کمپانی پارامونت تا حدودی با نظام استودیویی هالیوود آشنا شده بود ولی کار در آمریکا آغازگر رابطه‌ای بغرنج با نظام استودیویی بود. هیچکاک به سازمان یافتگی استودیوها متکی بود، ولی در مقابل از مداخله تهیه‌کننده‌ها برمی‌آشفت. در این میان سلزنیک از همه بدتر بود زیرا او خود را شخصاً مالک تمام محصولاتش می‌دانست. هیچکاک هم تلاش می‌کرد به نوعی دست او را از سر فیلم‌هایش کوتاه کند؛ مثلاً در فیلم‌برداری تنها صحنه‌های لازم را فیلم‌برداری می‌کرد و در نتیجه نمی‌شد فیلم را به شیوه‌ای غیر از شیوه مورد نظر او تدوین کرد. هیچکاک به طور گسترده به ساخت فیلم برای کمپانی‌های مختلف آمریکایی پرداخت. از جمله مهمترین فیلم‌هایی که در این دوران ساخت می‌توان خرابکار (۱۹۴۲) و سایه یک شک (۱۹۴۳)، هر دو برای کمپانی یونیورسال، طلسم‌شده (۱۹۴۵) برای کمپانی سلزنیک اینترنشنال و بدنام (۱۹۴۶) محصول کمپانی «آر.ک. او» اشاره کرد.

 

اما در این میان، هیچکاک سعی داشت که خودش را از قیدوبندهای نظام استودیویی خلاص کند و به سینمایی مستقل که باب میلش بود بپردازد. او می‌خواست شیوه‌های مختلف را تجربه کند و به بررسی کارکرد و اهمیت بخش‌های مختلف تولید در فیلم سازی بپردازد. به همین خاطر در سال ۱۹۴۸ دست به تجربه‌ای نا متعارف و بلند پروازانه زد و فیلم طناب را با چند برداشت بسیار بلند و بدون تدوین ساخت. او سعی کرد در دو فیلم بعدی‌اش یعنی در برج جدی (۱۹۴۹) و وحشت صحنه (۱۹۵۰) نیز، تجربه‌های مشابهی را آزمایش کند، اما شکست این فیلم‌ها سرانجام به او آموخت که: «فیلم باید تدوین شود. به عنوان یک تجربه طناب را می‌توان بخشید، اما بی تردید وقتی که من در به کار بردن چنین تکنیکی در در برج جدی اصرار ورزیدم، کاری اشتباه بود.»

هیچکاک با فیلم موفق و نسبتاً پر فروش بیگانگان در ترن (۱۹۵۱)، بر اساس رمانی به همین نام اثر پاتریشیا های‌اسمیت وارد دهه ۱۹۵۰ شد. عمده فیلم‌هایی که هیچکاک در این دهه ساخت فیلم‌های خوب و موفقی بودند. از جمله این فیلم‌ها دستگیری یک دزد (۱۹۵۴)، بازسازی مردی که زیاد می‌دانست (۱۹۵۵) و سه فیلم که شاید روشن‌ترین تجسمِ جهان هیچکاک باشند: پنجره پشتی (۱۹۵۴)، سرگیجه (۱۹۵۸) و شمال با نورث‌وست (۱۹۵۹).

او از سال ۱۹۵۵ تا ۱۹۶۲ مجموعه سریالی تحت عنوان «آلفرد هیچکاک تقدیم می‌کند» را کارگردانی کرد که در این فیلم‌ها او به عنوان راوی داستان در فیلم حاضر می‌شد.

هیچکاک در پنجره پشتی (پنجره رو به حیاط) به موضوع دیدزدن و چشم‌چرانی پرداخت، کاری که معتقد بود خودش به عنوان یک فیلم‌ساز انجام می‌دهد، یعنی کنکاش زندگی آدم‌ها و احساسات، عواطف، ترس‌ها و بدجنسی‌ها و گناه‌هایشان و ... . هیچکاک در پاسخ به ایرادی که از نظر اخلاقی به فیلم پنجره پشتی گرفتند گفت:

«هیچ چیز نمی‌توانست مرا از ساختن این فیلم بازدارد، چون که عشق من به سینما از هر ملاحظه‌ای قویتر است.»

هیچکاک فیلم سرگیجه را که بدون شک یکی از بهترین فیلم‌هایش است، بر اساس داستان «از میان مردگان» نوشته بوالو- نارسژاک ساخت. این فیلم که از اولین نمونه‌های عالی فیلم‌های تغییر شخصیت و جنایت‌های پیچیده و از پیش طرح‌ریزی شده بود توجه همگان را جلب کرد. فیلم شمال با نورث‌وست نیز فیلمی جالب و سنگین از نوع تریلرهای سیاسی، جنایی با رگه‌هایی از طنز خاص هیچکاکی بود که هیچکاک آن را با هزینه‌ای زیاد برای کمپانی «ام.جی. ام» (مترو گلدوین مایر) ساخت. موفقیت این فیلم موجب شد که هیچکاک با سربلندی وارد دهه ۱۹۶۰ شود.

تمبر یادبود آلفرد هیچکاک - انتشار در سال ۱۹۹۸ - آمریکا

هیچکاک در سال ۱۹۶۰، با وام‌گیری از برنامه‌ریزی تولید، فیلم‌برداری سیاه و سفید و داستانی هولناک، فیلم «روانی» را ساخت. روانی با ترکیب مونتاژدرخشان، حرکات طولانی دوربین و نیز تغییر دراماتیک همذات پنداری تماشاگر، ضمناً نشانگر تکنیک‌های پخته هیچکاک نیز بود. هیچکاک خود دربارهٔ این فیلم گفته است:

«رضایت اصلی من در این است که فیلم تأثیری روی تماشاگران گذاشت، و من این تأثیر را خیلی مهم تلقی می‌کنم. من به موضوع توجهی ندارم، به بازی نیز اهمیتی نمی‌دهم، اما برای تکه‌های فیلم، فیلم برداری، نوار صدا و همه اجزاء تکنیکی که باعث شد تا تماشاگران از ترس فریاد برآورند، ارزش قائلم. احساس می‌کنم که خیلی رضایت بخش است چنانچه بتوانیم هنر سینما را برای به دست آوردن چیزی از عاطفه توده مردم به کار ببریم و با روح بی تردید، به چنین توفیقی نائل شدیم. نه پیامی در این فیلم بود تا تماشاگران را برانگیزد، نه بازی با اهمیتی یا لذت از داستان، بلکه همه با فیلم خالص برانگیخته شدند.»

این نقل قول، دلایل هیچکاک را نسبت به ساختن فیلم‌هایی در این زمینه نشان می‌دهد. از نظر او فیلم یک کل است که هر جزء آن و هر برش آن، ضروری است تا آن کل تحقق یابد. به همین دلیل است که فیلم‌های هیچکاک چفت و بستی محکم دارند. صحنه استحمام در فیلم روانی و برش سریع نماها، نه تنها در بازگفتن ماجرا مؤثر واقع می‌شود، بلکه در عین حال التهاب و فشار عظیمی به‌وجود می‌آورد که با تماشاگر تا آخرین لحظه فیلم به‌جا می‌ماند. در فیلم دلهره‌آور، هر صحنه باید چیزی بیش از بازگفتن داستان ارائه کند، به همین جهت است که در فیلم‌های هیچکاک هر صحنه و هر جزء آن از پیش به دقت ادراک و طرح‌ریزی می‌شود و هیچ چیز به دست تصادف یا بداهه‌پردازی به هنگام فیلم‌برداری سپرده نمی‌شود. از طرفی به نظر هیچکاک «دلهره، تعجب یا غافل‌گیری نیست». از نظر او در یک فیلم دلهره‌آور، تماشاگر در جریان آنچه که به‌وقوع خواهد پیوست قرار دارد، یعنی فاجعه‌ای که در انتظار قهرمان فیلم است برای تماشاگر مشهود و معلوم است؛ بنابراین می‌تواند در حادثه شرکت بجوید، با قهرمان هم‌ذات‌پنداری کند و التهابی فزاینده را تجربه کند. اما با تعجب و غافل‌گیری، التهابی وجود ندارد، جز بعد از روشن شدن حقیقت. تماشاگر ممکن است وقتی که هیولایی ناگهان از میان تاریکی ظاهر می‌گردد، از جای خود بپرد، ولی بعداً بی‌درنگ آرام می‌شود؛

اما با دلهره، دقایقی را که تماشاگر به انتظار می‌گذراند تا حادثه اجتناب‌ناپذیر سرانجام روی دهد، روی تماشاگر تأثیر دقیق‌تر و عمیق‌تری بر جا می‌گذارد و زمانی طولانی‌تر نیز دوام می‌یابد.

فیلم‌های بعدی هیچکاک یعنی پرندگان (۱۹۶۳) و مارنی (۱۹۶۴) در زمان خود چندان به گرمی استقبال نشدند (اگر چه در سال‌های بعد بیشتر مورد توجه قرار گرفتند، به‌ویژه آنکه خودِ هیچکاک نیز در سال‌های بعد به واسطه منتقدان - و بیشتر منتقدان فرانسوی - جایگاهی خاص در عرصه سینما برای خود دست و پا کرد). در واقع کم‌کم ستاره هیچکاک رو به افول می‌رفت و محبوبیتش در نزد تماشاگران رو به کاهش بود. هیچکاک آخرین فیلمش، توطئه خانوادگی، را در سال ۱۹۷۶ ساخت.

استاد بزرگ تاریخ سینما در ۲۹ آوریل ۱۹۸۰ چشم از جهان فروبست. در هرحال هیچکاک یکی از مهمترین فیلم سازان کلاسیک است که آثارش همیشه به عنوان نمونه و الگو برای فیلم‌سازان پس از او بوده است. کم نیستند فیلم‌سازان بزرگی که از هیچکاک به عنوان استادی غائب که فیلم‌هایش بهترین تدریس سینمایی برایشان بوده نام می‌برند و هیچکاک و فیلم هیچکاکی نیز چیزی نیست که به آسانی بتوان آن را از سینما جدا کرد.

نقد هیچکاک

مردی که زیاد می‌دانست-همهٔ آنچه بزرگان دربارهٔ «هیچ» می‌گویند

هیچکاک، به گونه‌ای شگفت‌انگیز استاد تعلیق، عاشق سینما و تعریف داستان‌هایش است. او، با تأثیر از اکسپرسیونیسم در مستأجر شخصیتش را نشان داد. «حق سکوت» نخستین فیلم ناطق خود را به اوج رساند و به فیلم‌های تعلیقی «ازگونهٔ تعقیب و گریز مانند مردی که زیاد می‌دانست، خرابکاری، ۳۹ پله، خانم ناپدید می‌شود ،...» پرداخت.

در زمان جنگ به هالیوود رفت و از اندوختهٔ فیلم‌های انگلیسی‌اش بهره برد و بنا به‌خواست علاقهٔ روز هالیوود، ملودرام روانشناسانه (طلسم‌شده)، فیلم نوآر (سوءظن، بدنام و طناب)، درام‌های مضطرب کننده روانشناسانه (مرد عوضی، سرگیجه و اعتراف می‌کنم) وحشت آور (روح و پرندگان) و فیلم‌های موفق تعقیبی (دستگیری دزد، مردی که زیاد می‌دانست و شمال با نورث‌وست) پرداخت.

طنز هیچکاک در دکور پائیزی بی‌مانند «دردسر هری» شکوفید. او با بکارگیری استادانهٔ تراولینگ، عمق میدان، استوری بورد و برداشت بلند از تجربه‌های خود لذت برد.

«برای فیلمسازان دستورکارهایی هست که باید با دلایل درست بکار برند. نیازی به مفاهیم ژرف نیست. من به پیام فیلم توجه ندارم. من مانند نقاشی هستم که گل می‌کشد. ساخت فیلم پول فراوان می‌خواهد که مال دیگران است. وجدانم می‌گوید باید پول را به آنها برگردانم. سینما پرده ایست که در برابر کلی صندلی باید آنرا پر کرد. باید تعلیق آفرید تا مردم دلسرد نشوند. اگر سیندرلا هم می‌ساختم تماشاگران زمانی خوشحال می‌شدند که در کالسکه، مرده‌ای می‌گذاشتم. تماشاگران برای برخی فیلم‌هایم از زور اضطراب فریاد می‌زنند. من از این پیشامد خوشم می‌آید. من روش داستانگویی را از خود داستان بیشتر دوست دارم.»

اینست مردی شوخ و بازیگوش، با تأثیر پربار بر هرکس و در هر جا.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

[۵]فیلم‌شناسی

 

کارگردانی

  • شماره ۱۳ (۱۹۲۲) (ناتمام)
  • همیشه به همسر خود بگویید (۱۹۲۳)
  • پله‌ژر گاردن (۱۹۲۵)
  • عقاب کوهستان (۱۹۲۶) (lost)
  • مستأجر: داستان لندن مه‌آلود (۱۹۲۷)
  • رینگ (۱۹۲۷)
  • انحطاط (۱۹۲۷)
  • همسر کشاورز (۱۹۲۸)
  • سست‌عفاف (۱۹۲۸)
  • شامپاین (۱۹۲۸)
  • اهل جزیره من (۱۹۲۹)
  • باج‌گیری (۱۹۲۹)
  • جونو و پایکوک (۱۹۳۰)
  • قتل! (۱۹۳۰)
  • تماس الزتری (۱۹۳۰)
  • دوز و کلک (۱۹۳۱)
  • ماری (۱۹۳۱)
  • غنی و غریب (۱۹۳۱)
  • شماره هفده (۱۹۳۲)
  • والتزس از وین (۱۹۳۴)
  • مردی که زیاد می‌دانست (۱۹۳۴)
  • ۳۹ پله (۱۹۳۵)
  • مامور مخفی (۱۹۳۶)
  • خرابکاری (۱۹۳۶)
  • جوان و بی‌گناه (۱۹۳۷)
  • خانم ناپدید می‌شود (۱۹۳۸)
  • مسافرخانه جامائیکا (۱۹۳۹)
  • ربه‌کا (۱۹۴۰)
  • خبرنگار خارجی (۱۹۴۰)
  • آقا و خانم اسمیت (۱۹۴۱)
  • سوءظن (۱۹۴۱)
  • خراب‌کار (۱۹۴۲)
  • سایه یک شک (۱۹۴۳)
  • قایق نجات (۱۹۴۴)
  • ماجرا ماداگاسکار (۱۹۴۴)
  • سفر امن (۱۹۴۴)
  • طلسم‌شده (۱۹۴۵)
  • بدنام (۱۹۴۶)
  • The Paradine Case (۱۹۴۷)
  • طناب (۱۹۴۸)
  • در برج جدی (۱۹۴۹)
  • صحنه وحشت (۱۹۵۰)
  • غریبه‌ها در قطار (۱۹۵۱)
  • اعتراف می‌کنم (۱۹۵۳)
  • ام را به نشانه مرگ بگیر (۱۹۵۴)
  • پنجره پشتی (۱۹۵۴)
  • گرفتن یک دزد (۱۹۵۵)
  • دردسر هری (۱۹۵۵)
  • مردی که زیاد می‌دانست (۱۹۵۶)
  • مرد عوضی (۱۹۵۶)
  • سرگیجه (۱۹۵۸)
  • شمال با نورث‌وست (۱۹۵۹)
  • روانی (۱۹۶۰)
  • پرندگان (۱۹۶۳)
  • مارنی (۱۹۶۴)
  • پرده پاره (۱۹۶۶)
  • توپاز (۱۹۶۹)
  • جنون (۱۹۷۲)
  • توطئه خانوادگی (۱۹۷۶)
  • شب کوتاه (۱۹۷۹) (کنسل شده)

 

 

بازیگری

  • توطئه خانوادگی (۱۹۷۶) مردی که سایه بزرگی از او در پشت دری شیشه‌ای دیده می‌شود و به آرامی در حال گفتگوست. (آخرین حضور هیچکاک در فیلمهایش)
  • جنون (۱۹۷۲)
  • توپاز (۱۹۶۹) مردی که در فرودگاه روی صندلی چرخدار نشسته بود
  • پرده پاره (۱۹۶۶)
  • مارنی (۱۹۶۴) مردی که از اتاق هتل خارج می‌شود
  • پرندگان (۱۹۶۳) مردی که با دو سگ از فروشگاه حیوانات خارج می‌شود
  • روانی (۱۹۶۰) مردی که کلاه گاوچرانی دارد
  • شمال با نورث‌وست (۱۹۵۹) مردی که به اتوبوس نمی‌رسد
  • سرگیجه (۱۹۵۸) مردی که از کنار دفتر الستر عبور می‌کند
  • مرد عوضی (۱۹۵۶) گویندهٔ مقدمه
  • مردی که زیاد می‌دانست (۱۹۵۶) در مراکش (چند لحظه قبل از ترور برنارد) در حال تماشای آکروباسی در بین جمعیت دیده می‌شود
  • دردسر هری (۱۹۵۵)
  • برای گرفتن دزد (۱۹۵۵) مردی که در اتوبوس کنار جان رابی نشسته‌است
  • ام را به نشانه مرگ بگیر (۱۹۵۴) مردی که در عکس قاب شده بر دیوار در جمع دانشجویان کالج نشسته است.
  • پنجره پشتی (۱۹۵۴) مردی که در آپارتمان ترانه‌نویس ساعت کوک می‌کند
  • اعتراف می‌کنم (۱۹۵۳) مردی که از بالای پله‌ها عبور می‌کند
  • بیگانگان در ترن (۱۹۵۱) مردی که با یک ویولن سل سوار قطار می‌شود
  • وحشت در صحنه (۱۹۵۰) مردی که در خیابان به ایو خیره می‌شود
  • طناب (۱۹۴۸) مردی که بعد از تیتراژ فیلم در خیابان راه می‌رود
  • طلسم‌شده (۱۹۴۵) مردی که آسانسور را ترک می‌کند
  • سایه یک شک (۱۹۴۳) مردی که در قطار با کارت‌ها بازی می‌کند
  • خرابکار (۱۹۴۲) مرد جلوی داروخانهٔ نیویورک
  • سوءظن (۱۹۴۱) مردی که نامه پست می‌کند
  • آقا و خانم اسمیت (۱۹۴۱) مردی که در خیابان از کنار دیوید اسمیت عبور می‌کند
  • خبرنگار خارجی (۱۹۴۰) مردی که در خیابان روزنامه به دست دارد
  • ربه‌کا (۱۹۴۰) مرد کنار باجهٔ تلفن
  • خانم ناپدید می‌شود (۱۹۳۸) مرد داخل ایستگاه قطار لندن
  • ۳۹ پله (۱۹۳۵)
  • قتل (۱۹۳۰) مردی در خیابان
  • حق‌السکوت (۱۹۲۹) مردی در مترو

 

آلفرد هیچکاک

سر آلفرد جوزف هیچکاک

زاده

۱۳ اوت ۱۸۹۹
لیتون ستون، لندن

درگذشته

۲۹ آوریل ۱۹۸۰ میلادی (۸۰ سال)
لس آنجلس، کالیفرنیا ایالات متحده آمریکا

ملیت

 انگلستان

زمینه فعالیت

کارگردانی و بازیگری

همسر

آلما لوسی رویل ۱۹۸۲ -۱۸۹۹

فرزندان

پاتریشیا هیچکاک (زاده ۱۹۲۸)

والدین

ویلیام هیچکاک
اما جین ویلان

 

 

 

 

 

سر آلفرد جوزف هیچکاک (به انگلیسی: Alfred Hitchcock) (زاده ۱۸۹۹ - درگذشته ۱۹۸۰) کارگردانی بریتانیایی که فعالیت عمده‌اش در ایالات متحده آمریکا بوده است. هیچکاک بیشتر در زمینه فیلم‌های معمایی و دلهره‌آور فعالیت داشت. هیچکاک طی شش دهه، در ساخت بیش از پنجاه فیلم شرکت داشت (از فیلم‌های صامت تا فیلم‌های تکنی‌کالر) و تا به امروز به عنوان سرشناس‌ترین و محبوب‌ترین کارگردان فیلم‌های سینمایی شناخته می‌شود. از فیلم‌های معروف او می‌توان به سرگیجه، پنجره پشتی، شمال تا شمال غربی، روانی، بدنام، ربه‌کا و پرندگان اشاره کرد. او در سال ۱۹۵۶ تابعیت ایالات متحده آمریکا را پذیرفت. مجله مووی میکر (فیلم‌ساز) هیچکاک را تاثیرگذارترین فیلم‌ساز همه دوران‌ها معرفی کرد، و اکثریت قریب به اتفاق، او را یکی از مهمترین هنرمندان تاریخ سینما می‌شناسند.[۱]نشریه معتبر سینمایی سایت اند ساوند آلفرد هیچکاک را، بهترین کارگردان تمام ادوار سینمای انگلستان معرفی کرده است.[۲]مجله سینمایی توتال فیلم او را بزرگترین کارگردان سینمای جهان در تمام دوران‌ها برگزید.[۳]در نظر سنجی بنیاد فیلم آمریکا ۴ فیلم آلفرد هیچکاک به نام‌های سرگیجه، روانی، شمال با نورث‌وست و پنجره پشتی در فهرست ۱۰۰ فیلم برتر تاریخ قرار گرفتند.

 

 

 

 

 

 

آغاز زندگی

هیچکاک در ۱۳ ماه آگوست سال ۱۸۹۹ در لندن متولد شد. وی پسر دوم از سه فرزندِ یک سبزی فروش به اسم « ویلیام هیچکاک » بود و خانواده‌اش به شدت کاتولیک بودند.

سال ۱۹۱۵ کارش را از یک استودیوی فیلمسازی در انگلستان، با سمت «طراح تیتراژ فیلم» شروع کرد. او که در آلمان تحت تأثیر سبک اکسپرسیونیسم قرار گرفته بود، در بریتانیا کارگردانی را آغاز نمود با وجود آنکه هیچکاک سبکی منحصربه‌فرد داشت اما از تأثیرپذیری او از سینمای سایر کشورها نمی‌توان چشم پوشید، به‌ویژه مکتب مونتاژ شوروی و آثار سرگئی آیزنشتاین، سینمای اکسپرسیونیستی آلمان و آثار مورنائو و فریتس لانگ و نیز فیلم‌ساز آمریکایی دیوید وارک گریفیث در دو اثر مهمش، تولد یک ملت و تعصب. این تأثیرپذیری نه تنها در گفته‌های خود هیچکاک، بلکه در نمونه‌ای‌ترین آثارش نیز مشهود است.[۴]

 

 

 

 

 

 

 

 آلفرد هیچکاک

 

 

 

 

 

 

 

دوره حرفه‌ای

با شروع به کارگردانی، نام هیچکاک به سرعت مترادف با فیلم ساز ماهر، حرفه‌ای و نیز دلهره‌آور شد، فیلم سازی که در هر اثرش امضایش را نیز به جا می‌گذاشت. حتی در فیلم اولیه‌ای چون «مستأجر» که در آن، هیچکاک ویژگی‌های مختلف را با هم ترکیب کرد: آرایش تصویری نور و سایه، حرکات دوربین پیچیده‌ای که یادآور سینمای صامت آلمان بودند، تدوین استعاری مونتاژ شوروی با برش موازی رایج در سینمای آمریکا. در واقع هیچکاک در مستاجر نخستین اثر به طور مشخص هیچکاکی‌اش را خلق کرد. فیلمی که مورخین سینما، آن را یکی از چند فیلم برجسته و با اهمیت انگلستان در دهه بیست و نیز سینمای صامت انگلستان به شمار می‌آورند.

کار در سینمای صامت در رشد خلاقهٔ هیچکاک به عنوان یک فیلم ساز بسیار مؤثر و بااهمیت بود. او ضمن کار با فیلم صامت به اهمیت و ارزش تصاویر پی‌برد و دریافت که صدا تنها می‌تواند نقشی فرعی در ساختن فیلم ایفا کند. او خود در این زمینه گفته است:

«در اغلب فیلم‌هایی که این روزها ساخته می‌شود، کمتر می‌توان سینما یافت. اغلب این فیلم‌ها را من تصاویر مردمی که با یکدیگر صحبت می‌کنند می‌خوانم. وقتی که داستانی به وسیله سینما بازگویی می‌شود، فقط زمانی باید به گفتگو توسل جست که با تصاویر نتوان آن را بیان کرد. من همیشه ابتدا می‌کوشم تا داستان را به طریق سینمایی و به وسیله یک سلسله تصاویر بیان کنم...»

اما دلبستگی هیچکاک به سینمای صامت، مانع از این نشد که او با ورود صدا به سینما کنار نیاید (بر خلاف بسیاری)؛ بلکه او به خوبی توانست به کاربرد و اهمیت صدا، موسیقی و سکوت پی ببرد و اولین فیلم ناطق او یعنی حق‌السکوت (۱۹۲۹) نیز به خوبی نشان داد که هیچکاک قابلیتِ دراماتیکِ تکنولوژی جدید را درک می‌کند.

سرانجام هیچکاک از سال ۱۹۳۹ و پس از درخشش در سینمای انگلستان راهی هالیوود شد.

یکی از ویژگی‌های بارز فیلم‌های هیچکاک این است که خود او در همهٔ فیلم‌هایش در یک صحنه، هرچند بسیار کوتاه به عنوان بازیگر حضور دارد.

نکته مهم در مورد هیچکاک این است که وی هیچگاه به جایزه اسکار دست نیافته است. در سال ۱۹۴۰ فیلم ربه‌کا جایزه بهترین تولیدکنندگی را از آن سلزنیک کرد و تنها ۵ فیلم وی به نامهای قایق نجات، طلسم‌شده، پنجره پشتی، روانی و ربه‌کا نامزد اسکارگردید.

هیچکاک دربارهٔ فیلم‌های ترسناکی که ساخته می‌گوید:

من به مانند یک فیلسوف به مردم همان چیزی را می‌دهم که می‌خواهند. آنها دوست دارند که ترس و وحشت را تجربه کنند خوب، من هم همان را به آنها می‌دهم.

هیچکاک در سال ۱۹۳۹ برای ساخت فیلم ربه‌کا به پیشنهاد «دیوید. ا. سلزنیک»، تهیه‌کننده فیلم، به آمریکا رفت. با وجود اینکه هیچکاک با کار برای شاخه انگلیسی کمپانی پارامونت تا حدودی با نظام استودیویی هالیوود آشنا شده بود ولی کار در آمریکا آغازگر رابطه‌ای بغرنج با نظام استودیویی بود. هیچکاک به سازمان یافتگی استودیوها متکی بود، ولی در مقابل از مداخله تهیه‌کننده‌ها برمی‌آشفت. در این میان سلزنیک از همه بدتر بود زیرا او خود را شخصاً مالک تمام محصولاتش می‌دانست. هیچکاک هم تلاش می‌کرد به نوعی دست او را از سر فیلم‌هایش کوتاه کند؛ مثلاً در فیلم‌برداری تنها صحنه‌های لازم را فیلم‌برداری می‌کرد و در نتیجه نمی‌شد فیلم را به شیوه‌ای غیر از شیوه مورد نظر او تدوین کرد. هیچکاک به طور گسترده به ساخت فیلم برای کمپانی‌های مختلف آمریکایی پرداخت. از جمله مهمترین فیلم‌هایی که در این دوران ساخت می‌توان خرابکار (۱۹۴۲) و سایه یک شک (۱۹۴۳)، هر دو برای کمپانی یونیورسال، طلسم‌شده (۱۹۴۵) برای کمپانی سلزنیک اینترنشنال و بدنام (۱۹۴۶) محصول کمپانی «آر.ک. او» اشاره کرد.

 

اما در این میان، هیچکاک سعی داشت که خودش را از قیدوبندهای نظام استودیویی خلاص کند و به سینمایی مستقل که باب میلش بود بپردازد. او می‌خواست شیوه‌های مختلف را تجربه کند و به بررسی کارکرد و اهمیت بخش‌های مختلف تولید در فیلم سازی بپردازد. به همین خاطر در سال ۱۹۴۸ دست به تجربه‌ای نا متعارف و بلند پروازانه زد و فیلم طناب را با چند برداشت بسیار بلند و بدون تدوین ساخت. او سعی کرد در دو فیلم بعدی‌اش یعنی در برج جدی (۱۹۴۹) و وحشت صحنه (۱۹۵۰) نیز، تجربه‌های مشابهی را آزمایش کند، اما شکست این فیلم‌ها سرانجام به او آموخت که: «فیلم باید تدوین شود. به عنوان یک تجربه طناب را می‌توان بخشید، اما بی تردید وقتی که من در به کار بردن چنین تکنیکی در در برج جدی اصرار ورزیدم، کاری اشتباه بود.»

هیچکاک با فیلم موفق و نسبتاً پر فروش بیگانگان در ترن (۱۹۵۱)، بر اساس رمانی به همین نام اثر پاتریشیا های‌اسمیت وارد دهه ۱۹۵۰ شد. عمده فیلم‌هایی که هیچکاک در این دهه ساخت فیلم‌های خوب و موفقی بودند. از جمله این فیلم‌ها دستگیری یک دزد (۱۹۵۴)، بازسازی مردی که زیاد می‌دانست (۱۹۵۵) و سه فیلم که شاید روشن‌ترین تجسمِ جهان هیچکاک باشند: پنجره پشتی (۱۹۵۴)، سرگیجه (۱۹۵۸) و شمال با نورث‌وست (۱۹۵۹).

او از سال ۱۹۵۵ تا ۱۹۶۲ مجموعه سریالی تحت عنوان «آلفرد هیچکاک تقدیم می‌کند» را کارگردانی کرد که در این فیلم‌ها او به عنوان راوی داستان در فیلم حاضر می‌شد.

هیچکاک در پنجره پشتی (پنجره رو به حیاط) به موضوع دیدزدن و چشم‌چرانی پرداخت، کاری که معتقد بود خودش به عنوان یک فیلم‌ساز انجام می‌دهد، یعنی کنکاش زندگی آدم‌ها و احساسات، عواطف، ترس‌ها و بدجنسی‌ها و گناه‌هایشان و ... . هیچکاک در پاسخ به ایرادی که از نظر اخلاقی به فیلم پنجره پشتی گرفتند گفت:

«هیچ چیز نمی‌توانست مرا از ساختن این فیلم بازدارد، چون که عشق من به سینما از هر ملاحظه‌ای قویتر است.»

هیچکاک فیلم سرگیجه را که بدون شک یکی از بهترین فیلم‌هایش است، بر اساس داستان «از میان مردگان» نوشته بوالو- نارسژاک ساخت. این فیلم که از اولین نمونه‌های عالی فیلم‌های تغییر شخصیت و جنایت‌های پیچیده و از پیش طرح‌ریزی شده بود توجه همگان را جلب کرد. فیلم شمال با نورث‌وست نیز فیلمی جالب و سنگین از نوع تریلرهای سیاسی، جنایی با رگه‌هایی از طنز خاص هیچکاکی بود که هیچکاک آن را با هزینه‌ای زیاد برای کمپانی «ام.جی. ام» (مترو گلدوین مایر) ساخت. موفقیت این فیلم موجب شد که هیچکاک با سربلندی وارد دهه ۱۹۶۰ شود.

تمبر یادبود آلفرد هیچکاک - انتشار در سال ۱۹۹۸ - آمریکا

هیچکاک در سال ۱۹۶۰، با وام‌گیری از برنامه‌ریزی تولید، فیلم‌برداری سیاه و سفید و داستانی هولناک، فیلم «روانی» را ساخت. روانی با ترکیب مونتاژدرخشان، حرکات طولانی دوربین و نیز تغییر دراماتیک همذات پنداری تماشاگر، ضمناً نشانگر تکنیک‌های پخته هیچکاک نیز بود. هیچکاک خود دربارهٔ این فیلم گفته است:

«رضایت اصلی من در این است که فیلم تأثیری روی تماشاگران گذاشت، و من این تأثیر را خیلی مهم تلقی می‌کنم. من به موضوع توجهی ندارم، به بازی نیز اهمیتی نمی‌دهم، اما برای تکه‌های فیلم، فیلم برداری، نوار صدا و همه اجزاء تکنیکی که باعث شد تا تماشاگران از ترس فریاد برآورند، ارزش قائلم. احساس می‌کنم که خیلی رضایت بخش است چنانچه بتوانیم هنر سینما را برای به دست آوردن چیزی از عاطفه توده مردم به کار ببریم و با روح بی تردید، به چنین توفیقی نائل شدیم. نه پیامی در این فیلم بود تا تماشاگران را برانگیزد، نه بازی با اهمیتی یا لذت از داستان، بلکه همه با فیلم خالص برانگیخته شدند.»

این نقل قول، دلایل هیچکاک را نسبت به ساختن فیلم‌هایی در این زمینه نشان می‌دهد. از نظر او فیلم یک کل است که هر جزء آن و هر برش آن، ضروری است تا آن کل تحقق یابد. به همین دلیل است که فیلم‌های هیچکاک چفت و بستی محکم دارند. صحنه استحمام در فیلم روانی و برش سریع نماها، نه تنها در بازگفتن ماجرا مؤثر واقع می‌شود، بلکه در عین حال التهاب و فشار عظیمی به‌وجود می‌آورد که با تماشاگر تا آخرین لحظه فیلم به‌جا می‌ماند. در فیلم دلهره‌آور، هر صحنه باید چیزی بیش از بازگفتن داستان ارائه کند، به همین جهت است که در فیلم‌های هیچکاک هر صحنه و هر جزء آن از پیش به دقت ادراک و طرح‌ریزی می‌شود و هیچ چیز به دست تصادف یا بداهه‌پردازی به هنگام فیلم‌برداری سپرده نمی‌شود. از طرفی به نظر هیچکاک «دلهره، تعجب یا غافل‌گیری نیست». از نظر او در یک فیلم دلهره‌آور، تماشاگر در جریان آنچه که به‌وقوع خواهد پیوست قرار دارد، یعنی فاجعه‌ای که در انتظار قهرمان فیلم است برای تماشاگر مشهود و معلوم است؛ بنابراین می‌تواند در حادثه شرکت بجوید، با قهرمان هم‌ذات‌پنداری کند و التهابی فزاینده را تجربه کند. اما با تعجب و غافل‌گیری، التهابی وجود ندارد، جز بعد از روشن شدن حقیقت. تماشاگر ممکن است وقتی که هیولایی ناگهان از میان تاریکی ظاهر می‌گردد، از جای خود بپرد، ولی بعداً بی‌درنگ آرام می‌شود؛

اما با دلهره، دقایقی را که تماشاگر به انتظار می‌گذراند تا حادثه اجتناب‌ناپذیر سرانجام روی دهد، روی تماشاگر تأثیر دقیق‌تر و عمیق‌تری بر جا می‌گذارد و زمانی طولانی‌تر نیز دوام می‌یابد.

فیلم‌های بعدی هیچکاک یعنی پرندگان (۱۹۶۳) و مارنی (۱۹۶۴) در زمان خود چندان به گرمی استقبال نشدند (اگر چه در سال‌های بعد بیشتر مورد توجه قرار گرفتند، به‌ویژه آنکه خودِ هیچکاک نیز در سال‌های بعد به واسطه منتقدان - و بیشتر منتقدان فرانسوی - جایگاهی خاص در عرصه سینما برای خود دست و پا کرد). در واقع کم‌کم ستاره هیچکاک رو به افول می‌رفت و محبوبیتش در نزد تماشاگران رو به کاهش بود. هیچکاک آخرین فیلمش، توطئه خانوادگی، را در سال ۱۹۷۶ ساخت.

استاد بزرگ تاریخ سینما در ۲۹ آوریل ۱۹۸۰ چشم از جهان فروبست. در هرحال هیچکاک یکی از مهمترین فیلم سازان کلاسیک است که آثارش همیشه به عنوان نمونه و الگو برای فیلم‌سازان پس از او بوده است. کم نیستند فیلم‌سازان بزرگی که از هیچکاک به عنوان استادی غائب که فیلم‌هایش بهترین تدریس سینمایی برایشان بوده نام می‌برند و هیچکاک و فیلم هیچکاکی نیز چیزی نیست که به آسانی بتوان آن را از سینما جدا کرد.

نقد هیچکاک

مردی که زیاد می‌دانست-همهٔ آنچه بزرگان دربارهٔ «هیچ» می‌گویند

هیچکاک، به گونه‌ای شگفت‌انگیز استاد تعلیق، عاشق سینما و تعریف داستان‌هایش است. او، با تأثیر از اکسپرسیونیسم در مستأجر شخصیتش را نشان داد. «حق سکوت» نخستین فیلم ناطق خود را به اوج رساند و به فیلم‌های تعلیقی «ازگونهٔ تعقیب و گریز مانند مردی که زیاد می‌دانست، خرابکاری، ۳۹ پله، خانم ناپدید می‌شود ،...» پرداخت.

در زمان جنگ به هالیوود رفت و از اندوختهٔ فیلم‌های انگلیسی‌اش بهره برد و بنا به‌خواست علاقهٔ روز هالیوود، ملودرام روانشناسانه (طلسم‌شده)، فیلم نوآر (سوءظن، بدنام و طناب)، درام‌های مضطرب کننده روانشناسانه (مرد عوضی، سرگیجه و اعتراف می‌کنم) وحشت آور (روح و پرندگان) و فیلم‌های موفق تعقیبی (دستگیری دزد، مردی که زیاد می‌دانست و شمال با نورث‌وست) پرداخت.

طنز هیچکاک در دکور پائیزی بی‌مانند «دردسر هری» شکوفید. او با بکارگیری استادانهٔ تراولینگ، عمق میدان، استوری بورد و برداشت بلند از تجربه‌های خود لذت برد.

«برای فیلمسازان دستورکارهایی هست که باید با دلایل درست بکار برند. نیازی به مفاهیم ژرف نیست. من به پیام فیلم توجه ندارم. من مانند نقاشی هستم که گل می‌کشد. ساخت فیلم پول فراوان می‌خواهد که مال دیگران است. وجدانم می‌گوید باید پول را به آنها برگردانم. سینما پرده ایست که در برابر کلی صندلی باید آنرا پر کرد. باید تعلیق آفرید تا مردم دلسرد نشوند. اگر سیندرلا هم می‌ساختم تماشاگران زمانی خوشحال می‌شدند که در کالسکه، مرده‌ای می‌گذاشتم. تماشاگران برای برخی فیلم‌هایم از زور اضطراب فریاد می‌زنند. من از این پیشامد خوشم می‌آید. من روش داستانگویی را از خود داستان بیشتر دوست دارم.»

اینست مردی شوخ و بازیگوش، با تأثیر پربار بر هرکس و در هر جا.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

[۵]فیلم‌شناسی

 

کارگردانی

  • شماره ۱۳ (۱۹۲۲) (ناتمام)
  • همیشه به همسر خود بگویید (۱۹۲۳)
  • پله‌ژر گاردن (۱۹۲۵)
  • عقاب کوهستان (۱۹۲۶) (lost)
  • مستأجر: داستان لندن مه‌آلود (۱۹۲۷)
  • رینگ (۱۹۲۷)
  • انحطاط (۱۹۲۷)
  • همسر کشاورز (۱۹۲۸)
  • سست‌عفاف (۱۹۲۸)
  • شامپاین (۱۹۲۸)
  • اهل جزیره من (۱۹۲۹)
  • باج‌گیری (۱۹۲۹)
  • جونو و پایکوک (۱۹۳۰)
  • قتل! (۱۹۳۰)
  • تماس الزتری (۱۹۳۰)
  • دوز و کلک (۱۹۳۱)
  • ماری (۱۹۳۱)
  • غنی و غریب (۱۹۳۱)
  • شماره هفده (۱۹۳۲)
  • والتزس از وین (۱۹۳۴)
  • مردی که زیاد می‌دانست (۱۹۳۴)
  • ۳۹ پله (۱۹۳۵)
  • مامور مخفی (۱۹۳۶)
  • خرابکاری (۱۹۳۶)
  • جوان و بی‌گناه (۱۹۳۷)
  • خانم ناپدید می‌شود (۱۹۳۸)
  • مسافرخانه جامائیکا (۱۹۳۹)
  • ربه‌کا (۱۹۴۰)
  • خبرنگار خارجی (۱۹۴۰)
  • آقا و خانم اسمیت (۱۹۴۱)
  • سوءظن (۱۹۴۱)
  • خراب‌کار (۱۹۴۲)
  • سایه یک شک (۱۹۴۳)
  • قایق نجات (۱۹۴۴)
  • ماجرا ماداگاسکار (۱۹۴۴)
  • سفر امن (۱۹۴۴)
  • طلسم‌شده (۱۹۴۵)
  • بدنام (۱۹۴۶)
  • The Paradine Case (۱۹۴۷)
  • طناب (۱۹۴۸)
  • در برج جدی (۱۹۴۹)
  • صحنه وحشت (۱۹۵۰)
  • غریبه‌ها در قطار (۱۹۵۱)
  • اعتراف می‌کنم (۱۹۵۳)
  • ام را به نشانه مرگ بگیر (۱۹۵۴)
  • پنجره پشتی (۱۹۵۴)
  • گرفتن یک دزد (۱۹۵۵)
  • دردسر هری (۱۹۵۵)
  • مردی که زیاد می‌دانست (۱۹۵۶)
  • مرد عوضی (۱۹۵۶)
  • سرگیجه (۱۹۵۸)
  • شمال با نورث‌وست (۱۹۵۹)
  • روانی (۱۹۶۰)
  • پرندگان (۱۹۶۳)
  • مارنی (۱۹۶۴)
  • پرده پاره (۱۹۶۶)
  • توپاز (۱۹۶۹)
  • جنون (۱۹۷۲)
  • توطئه خانوادگی (۱۹۷۶)
  • شب کوتاه (۱۹۷۹) (کنسل شده)

 

 

بازیگری

  • توطئه خانوادگی (۱۹۷۶) مردی که سایه بزرگی از او در پشت دری شیشه‌ای دیده می‌شود و به آرامی در حال گفتگوست. (آخرین حضور هیچکاک در فیلمهایش)
  • جنون (۱۹۷۲)
  • توپاز (۱۹۶۹) مردی که در فرودگاه روی صندلی چرخدار نشسته بود
  • پرده پاره (۱۹۶۶)
  • مارنی (۱۹۶۴) مردی که از اتاق هتل خارج می‌شود
  • پرندگان (۱۹۶۳) مردی که با دو سگ از فروشگاه حیوانات خارج می‌شود
  • روانی (۱۹۶۰) مردی که کلاه گاوچرانی دارد
  • شمال با نورث‌وست (۱۹۵۹) مردی که به اتوبوس نمی‌رسد
  • سرگیجه (۱۹۵۸) مردی که از کنار دفتر الستر عبور می‌کند
  • مرد عوضی (۱۹۵۶) گویندهٔ مقدمه
  • مردی که زیاد می‌دانست (۱۹۵۶) در مراکش (چند لحظه قبل از ترور برنارد) در حال تماشای آکروباسی در بین جمعیت دیده می‌شود
  • دردسر هری (۱۹۵۵)
  • برای گرفتن دزد (۱۹۵۵) مردی که در اتوبوس کنار جان رابی نشسته‌است
  • ام را به نشانه مرگ بگیر (۱۹۵۴) مردی که در عکس قاب شده بر دیوار در جمع دانشجویان کالج نشسته است.
  • پنجره پشتی (۱۹۵۴) مردی که در آپارتمان ترانه‌نویس ساعت کوک می‌کند
  • اعتراف می‌کنم (۱۹۵۳) مردی که از بالای پله‌ها عبور می‌کند
  • بیگانگان در ترن (۱۹۵۱) مردی که با یک ویولن سل سوار قطار می‌شود
  • وحشت در صحنه (۱۹۵۰) مردی که در خیابان به ایو خیره می‌شود
  • طناب (۱۹۴۸) مردی که بعد از تیتراژ فیلم در خیابان راه می‌رود
  • طلسم‌شده (۱۹۴۵) مردی که آسانسور را ترک می‌کند
  • سایه یک شک (۱۹۴۳) مردی که در قطار با کارت‌ها بازی می‌کند
  • خرابکار (۱۹۴۲) مرد جلوی داروخانهٔ نیویورک
  • سوءظن (۱۹۴۱) مردی که نامه پست می‌کند
  • آقا و خانم اسمیت (۱۹۴۱) مردی که در خیابان از کنار دیوید اسمیت عبور می‌کند
  • خبرنگار خارجی (۱۹۴۰) مردی که در خیابان روزنامه به دست دارد
  • ربه‌کا (۱۹۴۰) مرد کنار باجهٔ تلفن
  • خانم ناپدید می‌شود (۱۹۳۸) مرد داخل ایستگاه قطار لندن
  • ۳۹ پله (۱۹۳۵)
  • قتل (۱۹۳۰) مردی در خیابان
  • حق‌السکوت (۱۹۲۹) مردی در مترو

 

http://sinmairani.blog.ir

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آبان ۹۵ ، ۲۱:۰۷
امیرارسلان نادعلی زاده
دوشنبه, ۲۴ آبان ۱۳۹۵، ۱۰:۲۹ ب.ظ

زندگینامه ی هومن سیدی

هومن سیدی


نشست خبری فیلم خشم و هیاهو (جشنواره فیلم فجر ۳۴ام)

زمینه فعالیت

بازیگر، کارگردان، نویسنده

تولد

۱ فروردین ۱۳۵۹ (۳۶ سال)
رشت

ملیت

ایرانی

همسر(ها)

آزاده صمدی(۱۳۸۵–۱۳۹۲) جدا شده


هومن سیدی (زاده ۱۳۵۹ در رشت) کارگردان، فیلمنامه‌نویس و بازیگر سینما و تئاتر و تلویزیون ایرانی است.

زندگی‌نامه

هومن سیدی فرزند دوم خانواده است او ۲ برادر (حامد و هامون) و یک خواهر (هیلدا) دارد. مادرش بازنشسته نیروی دریایی است و پدرش بازنشسته بانک کشاورزی.[۱] پس از پایان دوره متوسطه و دریافت دیپلم گرافیک کار خود را با حضور در کلاس‌های انجمن سینمای جوان رشت و ساخت چند فیلم کوتاه آغاز کرد. سپس به تهران آمد و در کلاس‌های بازیگری کارنامه با مدیریت پرویز پرستویی شرکت کرد. هومن سیدی در سال ۱۳۸۵ با آزاده صمدی ازدواج کرد. وی در سال ۱۳۹۲از آزاده صمدی جدا شد.[۲]

سیدی نخستین فعالیت حرفه‌ای‌اش را با حضور در فیلم یک تکه نان در کنار رضا کیانیان تجربه کرد و سپس نقش کوتاهی را در چهارشنبه‌سوری اصغر فرهادی ایفا کرد. برای بازی در نقش اصلی پابرهنه در بهشت بهرام توکلی انتخاب شد. این فیلم اولین فیلم بلند بهرام توکلی بود که باعث شهرت او به عنوان کارگردانی متفکر شد و سیدی هم کاندیدای جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد در جشن خانه سینما شد. هومن سیدی در زمینه تئاتر هم در همسایه آقا و مشروطه بانو دو اثرحسین کیانی به ایفای نقش پرداخت. در کارنامه هنری او بازی در سریال راه بی‌پایان ساخته همایون اسعدیان و تله‌فیلم سایاب محمدعلی سجادی به چشم می‌خورد (سایاب به معنی سایه و آب بر مبنای فیلمنامه‌ای از بهرام توکلی). او در سریال راه بی پایان و سی امین روز با همسر سابقش آزاده صمدی همبازی بود. از کارهای دیگر او بازی در سریال تا ثریا ساخته سیروس مقدم و تله فیلم سایه ساخته روح‌الله حجازی را می‌توان نام برد. ضمن بردن جایزه بازیگری از انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی ایران همچنین در سی و سومین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد در بخش سودای سیمرغ به هومن سیدی برای فیلم من دیه گو مارادونا هستم تعلق گرفت.[۳]

کارگردانی

هومن سیدی پس از ساخت چند فیلم کوتاه (از جمله: ۳۵ متری سطح آب و دندان آبی که به خاطر آنها جوایز متعددی از جشنواره فیلم کوتاه تهران کسب کرد) اولین فیلم بلند خود را در سال ۱۳۸۹ با نام آفریقا کارگردانی کرد. این فیلم در بیست و نهمین جشنواره فیلم فجر (بخش آثار ویدئویی) جایزه بهترین فیلم و بهترین بازیگر نقش اول زن (آزاده صمدی) را از آن خود کرد. سیدی به غیر از کارگردانی، به عنوان نویسنده و تدوینگر نیز در این اثر حضور داشت. شهاب حسینی یکی از بازیگران این فیلم است که تنها ده کلمه دیالوگ می‌گوید و کم دیالوگ‌ترین نقش اصلی عمرش را بازی می‌کند. منتقدان سینمای ایران آفریقا را در زمرهٔ آثار سینمای نئو نوآر ایران برشمرده‌اند. همچنین برخی هومن سیدی را ادامه دهنده سبک اصغر فرهادی می‌دانند (البته با دکوپاژ و قاب‌بندی‌های متفاوت و غیرکلاسیک) او هم چنین نویسنده و کارگردان تئاتر روایت ناتمام یک فصل معلق بوده است.[۴] او در دو فیلم بلند اولش بازیگر جدیدی مثل امیر جدیدی را به سینمای ایران معرفی کرد. هومن سیدی برای کارگردانی فیلمهای آفریقا و سیزده و اعترافات ذهن خطرناک من و خشم و هیاهو جوایز متعددی از جشنواره‌های فجر و ورشوی لهستان و پوسان کره جنوبی و شانگهای چین و جشنواره فیلم شهر دریافت کرده است.

 

 

حواشی

  • فیلم سیزده با سرمایه گزاری مستقیم بابک زنجانی تولید شده که دومین سرمایه‌گذاری مستقیم بابک زنجانی پس از فیلم هیچ کجا هیچ‌کس در سینمای ایران است.[۵]
  • سیدی پس از حذف فیلم سیزده از جشنواره برلین، در اظهار نظری انتقادی از بابک زنجانی، سرمایه‌گذار فیلم، بیان کرد: چرا باید به خاطر اینکه این آقا تحریم است فیلم من از جشنواره برلین کنار گذاشته شود؟ من چرا به خاطرش آسیب بخورم؟[۶]

آثار سینمایی

 

بازیگری

  • کمدی انسانی(محمد هادی کریمی۱۳۹۵)
  • مادری (۱۳۹۴)
  • اینجا کسی نمی‌میرد (حسین کندری ۱۳۹۴)
  • پل خواب (اکتای براهنی ۱۳۹۴)
  • بوفالو (کاوه سجادی حسینی ۱۳۹۳)
  • در مدت معلوم (وحید امیرخانی ۱۳۹۳)
  • من دیه گو مارادونا هستم (بهرام توکلی ۱۳۹۳)
  • نیمرخ‌ها (ایرج کریمی ۱۳۹۳)
  • خط ویژه (مصطفی کیایی ۱۳۹۲)
  • شب بیرون (کاوه سجادی حسینی ۱۳۹۱)
  • آزادراه (عباس رافعی ۱۳۸۹)
  • یک وجب از آسمان (علی وزیریان ۱۳۸۷)
  • زخم شانه حوا (حسین قناعت ۱۳۸۶)
  • آنکه دریا می‌رود (آرش معیریان ۱۳۸۵)
  • پابرهنه در بهشت (بهرام توکلی ۱۳۸۴)
  • چهارشنبه سوری (اصغر فرهادی ۱۳۸۴)
  • یک تکه نان (کمال تبریزی ۱۳۸۳)

 

کارگردانی

  • خشم و هیاهو (۱۳۹۴)
  • اعترافات ذهن خطرناک من (۱۳۹۳)
  • سیزده (۱۳۹۱)
  • آفریقا (۱۳۸۹)

 

آثار تلویزیونی

 

مجموعه‌های تلویزیونی

  • سرزمین کهن (کمال تبریزی ۱۳۹۲)
  • مهرآباد (سید فرید سجادی حسینی ۱۳۹۲)
  • تا ثریا (سیروس مقدم ۱۳۹۰)
  • حیرانی (امید بنکدار و کیوان علیمحمدی ۱۳۹۰)
  • سی امین روز (جواد افشار ۱۳۸۹)
  • راه بی پایان (همایون اسعدیان ۱۳۸۶)

فیلم تلویزیونی

  • دونده (اصغر هاشمی)
  • ترم زمستانی
  • داستان ما، قصه تو
  • قصه داوود و قمری
  • بیلیارد
  • سایه (روح‌الله حجازی)
  • سرقت ادبی
  • اگر باران ببارد (روح‌الله حجازی)
  • در آغاز یک روز (بهرام توکلی)
  • سایاب (محمد علی سجادی)
  • جاده متروک (علی شاه حاتمی)

تئاتر

  • نمایش روایت ناتمام یک فصل معلق (۱۳۹۱٬۱۳۹۲) (کارگردان و بازیگر)
  • نمایش مشروطه بانو (۱۳۹۰) (بازیگر)
  • نمایش قاتل بی رحم، هسه کارلسون (مسعود رایگان)[۷]
  • نمایش همسایه آقا (۱۳۸۵) (بازیگر)

 

http://sinmairani.blog.ir

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ آبان ۹۵ ، ۲۲:۲۹
امیرارسلان نادعلی زاده
دوشنبه, ۲۴ آبان ۱۳۹۵، ۱۰:۲۱ ب.ظ

زندگینامه ی کمال تبریزی

کمال تبریزی

 

 Kamaal Tabrizi.jpg

کمال مصفای تبریزی (زادهٔ ۵ مهر ۱۳۳۸، تهران) کارگردان ایرانی است.

 

زندگی

تبریزی فارغ‌التحصیل رشتهٔ سینما و تلویزیون از دانشگاه هنر است. او تا به حال در رشته‌های تدوین، تهیه و تولید، صحنه و لباس، فیلم‌برداری، فیلمنامه و کارگردانی فعالیت کرده است. او یکی از دانشجویان شرکت‌کننده در ماجرای اشغال سفارت آمریکا در ایران است.[۱]

فعالیت‌ها

  • شروع فعالیت در سینمای آزاد تهران در سال ۱۳۵۸.
  • مسئول بخش آموزش مرکز اسلامی آموزش فیلم‌سازی از سال ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۲.
  • شروع فعالیت سینمایی با فیلم آوای غیب (سعید حاجی میری) به عنوان فیلم‌بردار در سال ۱۳۶۲.

کارگردان

سینما

سال

نام فیلم

یادداشت و زمان پخش

۱۳۹۴

امکان مینا

۱۳ مرداد ۱۳۹۵

۱۳۹۳

طعم شیرین خیال

۲۰ اسفند ۱۳۹۳

۱۳۹۲

طبقه حساس

۱۵ اسفند ۱۳۹۲

۱۳۸۹

خیابان‌های آرام

۱۳۸۸

دونده زمین

پروژه سینمایی مشترک با ژاپن

۱۳۸۷

از رئیس‌جمهور پاداش نگیرید

در سال ۱۳۹۴ اکران شد

۱۳۸۶

همیشه پای یک زن در میان است

۹۲۴٬۳۰۰٬۰۰۰ تومان فروش در سال ۸۶

۱۳۸۳

یک تکه نان

۱۳۸۲

مارمولک

۱۳۸۱

فرش باد

پروژه سینمایی مشترک با ژاپن

۱۳۸۱

گاهی به آسمان نگاه کن

۱۳۸۱

فرش باد

۱۳۷۷

شیدا

۱۳۷۶

مهر مادری

۱۳۷۴

لیلی با من است

۱۳۷۲

پایان کودکی (کودک قهرمان)

۱۳۶۹

در مسلخ عشق

۱۳۶۷

عبور

سریال‌های تلویزیونی

  • سرزمین کهن
  • ابله (۱۳۹۳، شبکه نمایش خانگی)
  • شهریار (۱۳۸۴)
  • دوران سرکشی (۱۳۸۰)
  • قصه‌های رودخانه (تولید مشترک با کشور مالزی)

جوایز

خارجی

  • برندهٔ جایزهٔ بهترین فیلم برای فیلم مارمولک از جشنوارهٔ بین‌المللی فیلم سیدنی ۲۰۰۵
  • برندهٔ جایزهٔ بهترین فیلم آسیایی برای فیلم مارمولک از جشنواره بین‌المللی فیلم مونترال ۲۰۰۴
  • برندهٔ جایزهٔ بزرگ صندوق کودکان آلمان برای فیلم مهر مادری از جشنواره فیلم برلین ۱۹۹۹
  • برندهٔ جایزهٔ سی‌پی‌ای برای فیلم مهر مادری از جشنوارهٔ بین‌المللی سینمای جوان کاسل ۱۹۹۹
  • نامزد جایزهٔ استاربوی برای فیلم مهر مادری از جشنوارهٔ بین‌المللی فیلم کودکان اولو ۱۹۹۹

داخلی

  • برنده سیمرغ بلورین جایزه ویژه هیئت داوران برای فیلم مارمولک
  • برنده سیمرغ بلورین فیلم منتخب تماشاگران برای فیلم مارمولک

دوره ۲۲ جشنواره فیلم فجر (مسابقه سینمای ایران) - سال ۱۳۸۲

  • کاندید سیمرغ بلورین فیلم منتخب تماشاگران برای فیلم گاهی به آسمان نگاه کن

دوره ۲۱ جشنواره فیلم فجر (مسابقه سینمای ایران) - سال ۱۳۸۱

  • کاندید سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی برای فیلم گاهی به آسمان نگاه کن

دوره ۲۱ جشنواره فیلم فجر (مسابقه سینمای ایران) - سال ۱۳۸۱

  • کاندید سیمرغ بلورین بهترین اثر هنر و تجربه برای فیلم فرش باد

دوره ۲۱ جشنواره فیلم فجر (مسابقه سینمای ایران) - سال ۱۳۸۱

  • برنده سیمرغ بلورین جایزه ویژه هیئت داوران برای فیلم فرش باد

دوره ۲۱ جشنواره فیلم فجر (مسابقه سینمای ایران) - سال ۱۳۸۱

  • برنده سیمرغ بلورین فیلم منتخب تماشاگران برای فیلم فرش باد

دوره ۲۱ جشنواره فیلم فجر (مسابقه سینمای ایران) - سال ۱۳۸۱

  • برنده سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه برای فیلم لیلی با من است

دوره ۱۴ جشنواره فیلم فجر (مسابقه سینمای ایران) - سال ۱۳۷۴

  • کاندید سیمرغ بلورین بهترین فیلم اول و دوم برای فیلم عبور

دوره ۷ جشنواره فیلم فجر (فیلم‌های اول و دوم) - سال ۱۳۶۷

  • برنده تندیس زرین فیلم منتخب انجمن نویسندگان و منتقدان برای فیلم فرش باد

دوره ۷ جشن خانه سینما (مسابقه) - سال ۱۳۸۲

  • کاندید لوح زرین بهترین کارگردان سال برای فیلم فرش باد
  • دوره ۴ منتخب سایت ایران آکتور (بهترین‌های سال) - سال ۱۳۸۳
  • دومین فیلم سال (لیلی با من است)
  • دوره ۱۱ منتخب نویسندگان و منتقدان (بهترین‌های سال) - سال ۱۳۷۵
  • ششمین فیلم سال (فرش باد)
  • دوره ۱۸ منتخب نویسندگان و منتقدان (بهترین‌های سال) - سال ۱۳۸۲
  • هشتمین فیلم سال پایان کودکی (کودک قهرمان)
  • دوره ۹ منتخب نویسندگان و منتقدان (بهترین‌های سال) - سال ۱۳۷۳
  • هشتمین فیلم سال (مهر مادری)
  • دوره ۱۳ منتخب نویسندگان و منتقدان (بهترین‌های سال) - سال ۱۳۷۷

 

http://sinmairani.blog.ir

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ آبان ۹۵ ، ۲۲:۲۱
امیرارسلان نادعلی زاده
جمعه, ۱۴ آبان ۱۳۹۵، ۰۳:۲۸ ب.ظ

زندگینامه ی اصغر فرهادی

اصغر فرهادی,بیوگرافی اصغر فرهادی,عکس اصغر فرهادی

اصغر فرهادی کارگردان و فیلم‌نامه‌نویس ایرانی است

 

بیوگرافی اصغر فرهادی:

اصغر فرهادی
تولد اصغر فرهادی: ۱۷ اردیبهشت ۱۳۵۱ 
محل تولد: خمینی‌شهر اصفهان ایران
تحصیلات اصغر فرهادی: فوق لیسانس تئاتر از دانشگاه تربیت مدرس
زمینه فعالیت: سینما
همسر اصغر فرهادی: پریسا بخت‌آور
فرزندان اصغر فرهادی: سارینا فرهادی، ساغر فرهادی

 

زندگینامه اصغر فرهادی:

اصغر فرهادی (زادهٔ ۱۳۵۱ در خمینی شهر) کارگردان و فیلم‌نامه‌نویس ایرانی است. اصغر فرهادی برنده سه جایزه سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی در سال‌های ۱۳۸۴، ۱۳۸۷ و ۱۳۸۹ شده‌است. خرس نقره‌ای جشنواره فیلم برلین به عنوان بهترین کارگردان برای فیلم دربارهٔ الی و خرس طلایی جشنواره برلین به خاطر فیلم جدایی نادر از سیمین از دیگر افتخارات فرهادی است. اصغر فرهادی همچنین برنده جایزه بهترین فیلم خارجی در جشنواره گلدن گلوب سال ۲۰۱۲ میلادی به خاطر کارگردانی و نویسندگی فیلم جدایی نادر از سیمین شد.

 

اصغر فرهادی اولین فیلمساز ایرانی است که توانسته‌است این جایزه را به خود اختصاص دهد.

 

اصغر فرهادی پس از گذراندن دوره لیسانس در رشته تئاتر از دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران، مدرک فوق لیسانس خود در همین رشته را از دانشگاه تربیت مدرس دریافت کرد. اصغر فرهادی فعالیت در سینما را از سال ۱۳۶۵ در انجمن سینمای جوان اصفهان آغاز کرد. نخستین حضور حرفه‌ای او در سینما در فیلم ارتفاع پست ساخته ابراهیم حاتمی‌کیا در سال ۱۳۸۰ به عنوان فیلمنامه‌نویس بود.

 

اصغر فرهادی,زندگینامه اصغر فرهادی

اصغر فرهادی برنده سه جایزه سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی شده‌است

 

حاشیه‌های اصغر فرهادی:

بیشتر منتقدین و اهالی سینما مهمترین ساخته های اصغر فرهادی را فیلم های درباره الی و جدایی نادر از سیمین می‌دانند دربارهٔ الی پیش از آغاز بیست و هفتمین جشنواره فیلم فجر به دلیل بازی گلشیفته فراهانی در آن توسط مقامات وزارت ارشاد از جشنواره کنار گذاشته شد. سرانجام دستور حضور فیلم در جشنواره پس از رایزنی‌های نهادهای غیردولتی سینما و برخی داوران جشنواره و در پی درخواست مشاور امور هنری رئیس‌جمهور وقت به وزیر ارشاد صادر شد. پس از آن هم در حالی که فیلم از وزارت ارشاد پروانهٔ نمایش داشت و در برنامهٔ اکران نوروز قرار داشت، به دلایل نامعلومی از اکران آن جلوگیری شد که البته پس از گذشت نزدیک به چهارماه توقیف بی‌دلیل سرانجام اکران شد.

 

اصغر فرهادی در چهاردهمین جشن خانه سینما و پس از دریافت جایزه بهترین کارگردانی برای فیلم دربارهٔ الی گفت: «ای کاش وضع مملکت طوری شود که گلشیفته (فراهانی) بتواند برگردد، امیدوارم که بهرام بیضایی برگردد، امیر نادری بتواند در ایران فیلم بسازد و امیدوارم که جعفر پناهی هم بتواند در ایران فیلم بسازد.» به‌دنبال انتشار این سخنان، بی‌درنگ رسانه‌های خبری وابسته یا نزدیک به اصول‌گرایان و تندروها واکنش‌های تندی از خود نشان دادند.

 

وب‌گاه جهان‌نیوز از لغو پروانه ساخت فیلم جدید اصغر فرهادی با عنوان جدایی نادر از سیمین به دلیل «اظهارات ساختارشکنانه»اش خبر داد، و وب‌گاه هنرنیوز متعلق به هیئت اسلامی هنرمندان نیز خبر داد که مجوز فیلم او با دستور مستقیم سیدعلیرضا سجادپور، مدیرکل اداره کل نظارت و ارزشیابی سینمای حرفه‌ای وزارت ارشاد، لغو شده‌است. خبرگزاری فارس در یادداشتی ادعا کرد که اصغر فرهادی در جشن خانه سینما «خواستار تغییر هر چه زودتر وضعیت مملکت شد» و روزنامه کیهان این کارگردان را «هتاک» خواند و اعلام کرد که اصغر فرهادی «در موضع‌گیری‌های اخیر خود با محافل جریان برانداز هم‌نوایی می‌کند».

 

کیهان در رابطه با اصغر فرهادی اظهار داشت او «در تلاش است با ژست اپوزیسیون و بیان سخنان ساختارشکنانه حمایت جشنواره‌های غربی و رسانه‌های ضدایرانی را نیز جلب نماید». در نهایت در اوایل مهرماه سال ۱۳۸۹ درحالیکه فیلمبرداری جدایی نادر از سیمین به پیشرفت ۲۰ درصدی رسیده بود، جواد شمقدری، معاون سینمایی وزارت ارشاد در گفت‌وگو با خبرگزاری دانشجویان ایران، ایسنا اعلام کرد اصغر فرهادی به دلیل حرف‌هایش که «حرف‌های جالبی نبودند» مجوز ساخت فیلم خود را از دست داده‌است و افزود که به آقای فرهادی یک هفته مهلت داده شده تا «حرف‌های‌شان را اصلاح کنند»، اما ایشان نظرات خود را پس نگرفته‌است.

 

پس از توضیحات اصغر فرهادی درباره سخنانش در جشن سینما که اعلام کرده بود «داستان شکل دیگری به خود گرفته که من مایل و معتقد به آن نبوده‌ام.» حمیدرضا دیبایی مدیر روابط عمومی معاونت سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در گفت‌وگو با ایسنا، اظهار کرد که منعی برای ادامه‎ ‎تولید فیلم اصغرفرهادی وجود ندارد.

 

اصغر فرهادی جایزه گلدن گلوب خود را در سال 2012 از دستان خواننده زن مشهور آمریکایی ((مدونا)) دریافت کرد. اصغر فرهادی همان لحظه در میان دیدگان بزرگ سینمای جهان در صحبت های خود گفت از مردم سرزمینم تشکر میکنم آنها مردمانی دوست داشتنی و صلح دوست هستند.

 

اصغر فرهادی,زندگینامه اصغر فرهادی

 جدایی نادر از سیمین و درباره الی از جمله آثار اصغر فرهادی می باشند

 

آثار اصغر فرهادی:
کارگردان

جدایی نادر از سیمین (۱۳۸۹)
درباره الی (۱۳۸۷)
چهارشنبه‌سوری (۱۳۸۴)
شهر زیبا (۱۳۸۲)
رقص در غبار (۱۳۸۱)
داستان یک شهر ۲ (مجموعه تلویزیونی) (۱۳۸۰) «شبکهٔ تهران»
داستان یک شهر (مجموعه تلویزیونی) (۱۳۷۸) «شبکهٔ تهران» [۶]

 

فیلمنامه‌نویسی اصغر فرهادی:

جدایی نادر از سیمین (۱۳۸۹)
درباره الی (۱۳۸۷)
دایره زنگی (۱۳۸۶)
کنعان (۱۳۸۶)
چهارشنبه‌سوری (۱۳۸۴)
شهر زیبا (۱۳۸۲)
رقص در غبار (۱۳۸۱)
ارتفاع پست (۱۳۸۰)
داستان یک شهر ۲ (مجموعه تلویزیونی) (۱۳۸۰)
داستان یک شهر (مجموعه تلویزیونی) (۱۳۷۸)
روزگار جوانی (مجموعه تلویزیونی، ۱۳۷۷)

 

جوایز اصغر فرهادی:

برنده جایزه بهترین فیلم‌نامه در جشنواره کن 2016 .

 

برنده جایزه بهترین فیلم خارجی در جشنواره گلدن گلوب سال 2012 به خاطر کارگردانی و نویسندگی فیلم جدایی نادر از سیمین(2012).


برنده جایزه ویژه هیأت داوران (جایزه بزرگ و تندیس مروارید سیاه) پنجمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم ابوظبی


انتخاب به عنوان بهترین فیلم‌ساز سال خاورمیانه از طرف مجله آمریکایی «ورایتی» Variety


برنده جایزه بهترین فیلم از جشنواره فیلم سیدنی جدایی نادر از سیمین (۲۰۱۱)


برنده خرس طلایی بهترین فیلم در شصت و یکمین جشنواره فیلم برلین برای فیلم جدایی نادر از سیمین (۲۰۱۱)


برنده سیمرغ بلورین بهترین فیلم از نگاه تماشاگران در بیست و نهمین جشنواره فیلم فجر برای فیلم جدایی نادر از سیمین (۱۳۸۹)


برنده سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی در بیست و نهمین جشنواره فیلم فجر برای فیلم جدایی نادر از سیمین (۱۳۸۹)


برنده سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه در بیست و نهمین جشنواره فیلم فجر برای فیلم جدایی نادر از سیمین (۱۳۸۹)


برنده جایزه بهترین فیلمنامه در چهارمین دوره جوایزه اسکرین آسیا پاسیفیک برای فیلمنامه جدایی نادر از سیمین (۲۰۱۰)


برنده تندیس بهترین کارگردانی در چهاردهمین جشن خانه سینما برای فیلم درباره الی... (۱۳۸۹)


برنده تندیس بهترین فیلم در چهاردهمین جشن خانه سینما برای فیلم درباره الی به طور مشترک با محمود رضوی (۱۳۸۹)


برنده جایزه بهترین فیلم‌نامه‌نویسی در سومین دوره جوایز اسکرین آسیا پاسیفیک استرالیا برای فیلم درباره الی (۲۰۰۹)


برنده جایزه ویژه هیئت داوران در سومین دوره جوایز اسکرین آسیا پاسیفیک استرالیا برای فیلم درباره الی (۲۰۰۹)


برنده جایزه روزنامه در استاندارد در ویناله برای فیلم درباره الی (۲۰۰۹)


برنده خرس نقره‌ای بهترین کارگردانی در پنجاه و نهمین جشنواره فیلم برلین برای فیلم درباره الی (۱۳۸۷)


سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی در بیست و چهارمین جشنواره فیلم فجر برای فیلم چهارشنبه‌سوری (۱۳۸۴)


سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی در بیست و هفتمین جشنواره فیلم فجر برای فیلم درباره الی (۱۳۸۷)


برنده جایزه ویژه هیات داوران سال ۱۳۸۱ برای رقص در غبار


قرقاول نقره‌ای بهترین کارگردانی در یازدهمین جشنواره فیلم کرالا برای فیلم چهارشنبه‌سوری (۲۰۰۶)


برنده جایزه بهترین فیلم داستانی هشتمین دوره جشنواره فیلم ترایبکا در سال ۲۰۰۹ به خاطر فیلم درباره الی


برنده جایزه بهترین فیلم خارجی در شصت و نهمین دوره گلدن گلوب در پانزده ژانویه ۲۰۱۲ میلادی برای فیلم جدایی نادر از سیمین

 

تصاویر اصغر فرهادی

اصغر فرهادی,عکس اصغر فرهادی,همسر اصغر فرهادی

همسر اصغر فرهادی

 

اصغر فرهادی,زندگینامه اصغر فرهادی

 عکس اصغر فرهادی

 

اصغر فرهادی,عکس های اصغر فرهادی,بیوگرافی اصغر فرهادی

 اصغر فرهادی، شهاب حسینی و ترانه علیدوستی

 

اصغر فرهادی,زندگینامه اصغر فرهادی

 جوایز اصغر فرهادی

 

اصغر فرهادی,زندگینامه اصغر فرهادی

 تصاویر اصغر فرهادی

 

اصغر فرهادی,جدیدترین عکس های اصغر فرهادی,بیوگرافی اصغر فرهادی

 اصغر فرهادی در جشنواره کن 2016

 

اصغر فرهادی,زندگینامه اصغر فرهادی

 

http://sinmairani.blog.ir

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ آبان ۹۵ ، ۱۵:۲۸
امیرارسلان نادعلی زاده
جمعه, ۱۴ آبان ۱۳۹۵، ۰۳:۲۵ ب.ظ

زندگینامه مجید مجیدی

زندگینامه مجید مجیدی 
 
 
مجید مجیدی بازیگر و کارگردان سینما متولدسال ١٣٣٨ در تهران است
مجیدی لیسانس دانشکده هنرهای دراماتیک است و با زبان‌انگلیسی آشنایی دارد...

زندگینامه مجید مجیدی,مجید مجیدی,مجید مجیدی محمد رسول الله,[categoriy]

▪ سابقه بازیگری درفیلم‌:
توجیه-١٣٦٠، مرگ ‌دیگری -١٣٦١، استعاذه- ١٣٦٣، دو چشم بی‌سو -١٣٦٣، بایکوت -١٣٦٤تیر باران - ١٣٦٥، قاصد - ١٣٦٦، در جستجوی قهرمان -١٣٦٦، روز امتحان -١٣٦٧، تا مرز دیدار -١٣٦٩، شنا در زمستان - ١٣٦٩
▪ فیلمنامه‌ها:
روز امتحان (١٣٦٧)، یک روز زندگی با اسیر (١٣٦٨)، بدوک (١٣٧١)، آخرین آباده (١٣٧٢)، خدا می‌آید (١٣٧٤)، پدر (١٣٧٥)، بچه‌های آسمان (١٣٧٦)، رنگ خدا (١٣٧٨)، باران (١٣٧٨) پابرهنه تا هرات (١٣٨١)، بید مجنون (۱۳۸۳)
▪ کارگردانی فیلم:
انفجار (١٣٦٠)، هودج (١٣٦٣)، روز امتحان (١٣٦٧)، یک ‌روز زندگی با اسیر (١٣٦٨)، بدوک (١٣٧١)، آخرین آباده (۱٣٧٢)، پدر (١٣٧٥)، خدا می‌آید (١٣٧٥)، بچه‌های آسمان ١٣٧٦)، رنگ خدا (١٣٧٨)، باران(١٣٨٠)، پابرهنه تا هرات (١٣٨٠)، بید مجنون (۱۳۸۳)
▪ فعالیت‌های علمی، فرهنگی و هنری:
- عضو پیوسته فرهنگستان هنر 
- رییس پیشین گروه تخصصی سینما در فرهنگستان هنر 
- جایزه بهترین فیلم از فستیوال بین المللی فیلم مونترال (١٩٩٧) برای فیلم بچه های آسمان
- جایزه بهترین فیلم از فستیوال فیلم مونترال (١٩٩٩) برای فیلم رنگ خدا 
- برنده هفت جایزه از جشنواره بین المللی فیلم فجر (١٣٨٠) برای فیلم باران 
- جایزه بهترین فیلم از فستیوال بین‌المللی فیلم مونترال (٢٠٠١) برای فیلم باران 
- حضور فیلم "بچه های آسمان" در مراسم اسکار سال ۱۹۹۹ 
- جایزه بزرگ، جایزه بهترین کارگردان، جایزه بهترین بازیگر مرد- جایزه فیلم منتخب تماشاگران از جشنواره فیلم والنسین – سینمای حادثه ای و ماجرائی (فرانسه) برای فیلم رنگ خدا 
- جایزه بزرگ جشنواره برای بهترین فیلم و جایزه بهترین بازیگر به محسن رمضانی از دومین جشنواره سینه مانیلا (فیلیپین) برای فیلم رنگ خدا
- جایزه پلاک نقره از سی امین جشنواره فیلم جیفونی (ایتالیا) برای فیلم رنگ خدا 
- جوایز ویژه هیئت داوران و ویژه هیئت داوران جوان از سی و هفتمین جشنواره فیلم گیخون (اسپانیا) برای فیلم رنگ خدا 
- جایزه قاره آمریکا برای بهترین فیلم از بیست و سومین جشنواره فیلم مونترال (کانادا) برای فیلم رنگ خدا 
- جایزه بهترین فیلم داستانی از جشنواره فیلم محیط زیست (فرانسه) برای فیلم رنگ خدا 
- جایزه بهترین فیلم از یازدهمین جشنواره فیلم سنگاپور برای فیلم بچه های آسمان 
- جایزه اول سیفژ از شانزدهمین جشنواره فیلم اولو (فنلاند) برای فیلم بچه های آسمان 
- جایزه بهترین فیلم از جشنواره فیلم لوکاس (آلمان) برای فیلم بچه های آسمان
- جوایز کلیسای جهانی، تقدیرنامه منتقدان بین المللی، بهترین فیلم از نگاه تماشاگران و جایزه ویژه از بیست و یکمین جشنواره فیلم مونترال (کانادا) برای فیلم بچه های آسمان 
- جوایز دوم هیئت داوران و تماشاگران از جشنواره فیلم خانوادگی سئول (کره جنوبی) برای فیلم پدر 
- جوایز بهترین بازیگر جوان و دیپلم افتخار هیئت داوری کودکان از شانزدهمین جشنواره فیلم آله کینو (لهستان) برای فیلم پدر 
- تقدیر نامه فیلم برتر از چهاردهمین جشنواره فیلم لندن (انگلستان) برای فیلم پدر 
- جوایز بهترین فیلمنامه، بهترین بازیگر نقش دوم مرد، بهترین بازیگر نقش اول مرد و بهترین فیلم از اولین جشنواره فیلم پنانگ (مالزی) برای فیلم "پدر" 
- جایزه دولفین طلایی برای بهترین فیلم از سیزدهیمن جشنواره فیلم ترویا (پرتغال) برای فیلم "پدر" 
- جوایز ویژه هیئت داوران کنفدراسیون هنر و تجربه و بهترین فیلمنامه از طرف مدرسه هولدن از چهاردهمین جشنواره فیلم تورین (ایتالیا) برای فیلم "پدر" 
- تقدیرنامه هیئت داوران از بیستمین جشنواره فیلم سائوپولو (برزیل) برای فیلم پدر. 

http://sinmairani.blog.ir

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ آبان ۹۵ ، ۱۵:۲۵
امیرارسلان نادعلی زاده
سه شنبه, ۱۱ آبان ۱۳۹۵، ۱۲:۱۶ ق.ظ

مطلب های سینمایی

عنوان پژوهش:هنرمندانی که درعرصه سینما در جشنواره های خارج کشور مقام آورده اند.

نام پژوهشگران:امیرارسلان نادعلی زاده و امیرحسین حجازی

سال انجام پژوهش:28/7/95

 

فهرست

1_ستاره های ایرانی که در دردنیا درخشیدند و جایزه گرفتد 

2_معتبر ترین جشنواره های سینمایی جهان 

3_جشنواره های  سینمای معتبر ایران

4_تاریخچه حضور ایرانی ها در جشنواره کن در قرن جدید

 موضوع :چه هنرمندانی در عرصه سینما در جشنواره های خارجی جایزه گرفته اند

ستاره های ایرانی که در دنیا درخشیدند و جایزه جهانی گرفتند

روز نو : 

سینمای ایران اگرچه سال هاست در جشنواره های خارجی مطرح بوده و سینماگران و حتی مخاطب عادی خارجی با سینمای ایران و فیلم هایش آشنا هستند ولی بازیگران ایرانی کمتر در معرض توجه بوده اند. یکی از دلایل مهمش این است که معمولا ستاره های اصلی سینمای ایران در فیلم های جشنواره ای بازی نمی کنند.

وقتی رضا ناجی جایزه خرس نقره ای برلین را برای فیلم «آواز گنجشک ها»ی مجید مجیدی در جدال با دنیل دی لوییس برای «خون به پا خواهد شد» گرفت، اولین بار بود که یک بازیگر ایرانی در جشنواره ای با حد و اندازه و اعتبار برلین مورد توجه قرار می گرفت اما ناجی خیلی زود از یادها رفت.

 این روزها حتی دیگر در سینمای ایران هم برایش نقشی نیست چه برسد به اینکه سینمای جهان هنوز به یادش داشته باشد. در حقیقت اولین کارگردانی که توانست بازیگرهای ستاره سینمای ایران را در جهان مطرح کند، اصغر فرهادی بود.

فرهادی اولین کسی بود که فیلمش همانقدر که در جشنواره های خارجی موفق شد در گیشه های ایران هم موفق بود و نتیجه اش این می شود که بازیگران فیلم هایش هم مطرح شوند.

بازیگرانی که در ادامه می خوانید در جهان مشهور شدند. این وسط البته گلشیفته فراهانی را هم داریم که دیگر در سینمای ایران فعال نیست. «مجموعه دروغ ها» ساخته رایدلی اسکات اولین حضور بین المللی گلشیفته فراهانی در سال ۱۳۸۷ بود که البته نقش کوتاهی روبروی دی کاپریو داشت. بعد از «درباره الی» و موفقیت فیلم، حضورهای جهانی اش هم بیشتر شد. کلا از بدنه سینمای ایران خارج شد و در فیلم های آمریکایی و فرانسوی شروع به بازی کرد.

 فراهانی هم به زبان های انگلیسی و فرانسه مسلط بود. یا می شود از علی مصفا هم نام برد که البته بیشتر به خاطر فیلم هایی که خودش ساخته در جشنواره های کوچک مستقل مطرح شده نه به عنوان بازیگر. تنها حضور بین المللی اش هم «گذشته» فرهادی است.

 فاطمه معتمد آریا

معتمد آریا اولین بازیگر مطرح سینمای ایران بود که در جشنواره های جهانی بازی اش دیده شد. هر چند جایزه ای نگرفت اما تبدیل به چهره آشنایی شد که بعد از آن، جشنواره های مختلف از او به عنوان داور دعوت کردند.

 اولین حضور بین المللی اش با نمایش فیلم «ناصرالدین شاه آکتور سینما» در جشنواره کارلووی واری شکل گرفت. وقتی فیلم موفق شد جایزه ویژه هیات داوران و جایزه انجمن جهانی منتقدان فیلم جشنواره باسابقه کارلووی واری را از آن خودش کند

بعد از آن با بازی در فیلم «مسافران» بهرام بیضایی درخشید. فیلم «روسری آبی» رخشان بنی اعتماد هم از آن دسته فیلم ها بود که بازی معتمد آریا در آن خیلی به چشم آمد. فیلم در جشنواره های فیلم لوکارنو، هند و تسالونیکی یونان توانست جوایزی کسب کند.

 یکجورهایی می شود گفت معتمد آریا، مریل استریپ سینمای ایران است. رکورددار دریافت بیشترین سیمرغ بلورین برای بازی هایش در جشنواره فجر، با تعداد زیادی نقش های ماندگار، بازیگری که در جهان هم شناخته شده و هر چند هیچ وقت پیشنهاد بازی در فیلمی خارج از کشور را نداشته اما به عنوان یکی از ستون های سینمای ایران از او زیاد در جشنواره های خارجی دعوت می شود.

 لیلا حاتمی

با وجود آنکه از کودکی و با بازی در فیلم های یکی از بزرگترین کارگردانان ایرانی بازیگری را شروع کرد اما به دلیل آنکه فیلم های علی حاتمی، پدرش خیلی ایرانی هستند و نمی توانند با مخاطب غریبه با فرهنگ و زبان ایرانی ارتباط برقرار کنند، نتوانست در جشنواره های جهانی مطرح شود.

با «ایستگاه متروک» علیرضا رییسیان برای اولین بار به جشنواره های خارجی رفت که نتیجه اش جایزه بهترین بازیگر زن از جشنواره مونترال برای او بود. یکی از چیزهایی که به جهانی شدن لیلا حاتمی خیلی کمک کرده، تسلطش به زبان های خارجی است. حاتمی به چهار زبان انگلیسی و فرانسه و آلمانی و ایتالیایی صحبت می کند که نتیجه زندگی چند ساله اش برای تحصیل در سوییس و فرانسه است.

 حاتمی برای فیلم «پله آخر» جایزه جشنواره کارلووی واری را برد و برای فیلم «جدایی نادر از سیمین» هم که دیگر تبدیل به یک بازیگر تراز اول جهانی شد، آنقدر که سال بعد از آن در جشنواره کن مهمترین جایزه را که جایزه بهترین فیلم بود به کارگردان «واقعیت» اهدا کرد. همان موقع تسلط حاتمی به زبان فرانسه خیلی ها را متحیر کرد. نتیجه اش این شد که امسال ستاره جشنواره کن بشود و عضو هیات داوران بخش مسابقه کنار سوفیا کوپولا و جین کمپیون و نیکلاس وندینگ رفن قرار بگیرد.

نیکی کریمی

 بین بازیگران زن، نیکی کریمی زودتر از همه توانست خودش را در دل جشنواره های خارجی جا کند. به هر حال او اولین ستاره زن سینمای ایران بعد از انقلاب بود و عجیب نیست که مورد توجه خارجی ها قرار گرفت.

 البته فیلمی به او پیشنهاد نشد اما به عنوان بازیگر و کارگردان به جشنواره های زیادی دعوت شد و سه فیلمی هم که خودش ساخته در جشنواره های مختلفی پذیرفته شد و از بعضی از آنها جایزه هم دریافت کرد که البته جزو جشنواره های الف نبودند.

نیکی کریمی با جایزه ای که از جشنواره سن سباستین از جشنواره های معتبر قدیمی سینمایی برای بازی در فیلم «سارا»ی داریوش مهرجویی گرفت، تبدیل به یک چهره آشنای جهانی شد.

 البته اگر در طول این سال ها نیکی کریمی در پروژه های جهانی ظاهر نشده یک دلیل دیگر هم دارد: بازیگران زن باید موارد بیشتری را برای حضور در فیلم های خارجی رعایت کنند که بیشتر اوقات حضور آنها را غیرممکن می کند اما نیکی کریمی یک ویژگی خوب دیگر هم دارد: او به راحتی و روانی انگلیسی صحبت می کند. اگر روزی روزگاری فیلم «لاله» آماده پخش شد می توانید ببینید که کریمی چقدر راحت به انگلیسی دیالوگ می گوید.

 پیمان معادی

 اصلا زاده آمریکاست، در نتیجه به همان خوبی فارسی می تواند انگلیسی هم صحبت کند. پله های ترقی را به طرز شگفت انگیزی طی کرد: ابتدا به عنوان فیلمنامه نویس چند اثر پرفروش نوشت و سپس فقط با بازی در دو فیلم اصغر فرهادی، «درباره الی» و بعد هم «جدایی نادر از سیمین».

بعد از موفقیت جهانی «جدایی»، پاسپورت آمریکایی و بازی فوق العاده اش دست به دست هم دادند تا برای سریال ها و فیلم های هالیوودی از او درخواست بازی شود. الان بازی اش در سریال «عدالت کیفری» استیون زیلیان پایان یافته. در فیلم «آخرین شوالیه ها» روبروی مورگان فریمن و کلایو اوئن ظاهر شده و مشهورترین کارش هم «کمپ اشعه ایکس» و بازی اش کنار ستاره مشهور و پولساز هالیوودی کریستین استوارت است.

 این روزها پیمان معادی در دل هالیوود و در پروژه های گرانقیمت و گیشه پسند بازی می کند. معادی البته بازی در سینمای ایران را هم فراموش نکرده و همین سال گذشته فیلم «ملبورن» ساخته نیما جاوید با بازی او در جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد. معادی علاوه بر سینما در حوزه تئاتر هم بازیگر فعالی شده و آخرین نمایشش «در انتظار گودو» به کارگردانی همایون غنی زاده مورد توجه اهل فن قرار گرفت.

 همایون ارشادی

 قبل از پیمان معادی می توان گفت همایون ارشادی تنها بازیگر واقعا بین المللی سینمای ایران بود. در ایتالیا معماری خوانده بود اما سینما برایش وقتی جدی شد که عباس کیارستمی در سال ۱۳۷۶ می خواست «طعم گیلاس» را بسازد و به دنبال یک چهره روشنفکر میانسال می گشت یعنی دقیقا همان چیزی که همایون ارشادی بود.

 «طعم گیلاس» که جایزه نخل طلای کن را گرفت، ارشادی هم تبدیل به چهره شناخته شده ای شد. سال ۱۳۸۶ اولین پروژه جهانی اش به او پیشنهاد شد: «بادبادک باز» فیلم مارک فوستر بر مبنای رمان مشهور خالد حسینی. همین کافی بود تا ارشادی دیده شود.

 بازی در «آگورا» و نقشی کوتاه در فیلم اسکاری «۳۰ دقیقه نیمه شب» از دیگر پروژه های هالیوودی است که ارشادی در آنها حضور دارد. آخرین کار جهانی اش هم حضور فیلم «مرد تحت تعقیب» آنتونی کوربین در کنار فیلیپ سیمور هافمن فقید و ریچل مک آدامز است.

ارشادی چند سال پیش در گفتگو با یکی از نشریات اشاره کرده بود: «در زمینه خود بازیگری می توان به جرأت گفت که بازیگران ما تمام فاکتورهای مورد نیاز را دارند. تنها چیزی که آموختنش برای بین المللی شدن ضروری است، زبان است اما خیلی چیزها را باید رعایت کنند چون به هر حال آنها نماینده جمهوری اسلامی ایران به حساب می آیند و باید قوانین کشورمان را رعایت کنند.

جشنواره های سینمایی معتبر جهان

جشنواره بین‌المللی فیلم کن

جشنواره بین‌المللی فیلم کن (به فرانسوی: Le Festival International du Film de Cannes) جشنواره‌ای سالانه است که در کن فرانسه برگزار می‌شود. این جشنواره یکی از بزرگترین و باشکوه‌ترین رویدادهای سینمایی جهان و محلی برای پیش‌نمایش فیلم‌های جدید از تمامی ژانرها از جمله مستند به‌شمار می‌آید.

جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ به عنوان شصت و نهمین دوره آن در فرانسه به پایان رسید. ریاست هیئت داوران آخرین دوره جشنواره را که در ماه می برگزار شد، جرج میلر برعهده داشتند. در این دوره، کن لوچ کارگردان بریتانیایی برنده جایزه نخل طلا شد.

تاریخچه:

جشنواره فیلم کن برای اولین بار در شهر کن در جنوب فرانسه در سپتامبر ۱۹۳۹ برگزار شد، اما پس از آن تا پایان جنگ جهانی دوم برگزاری مجدد این جشنواره متوقف ماند. جشنواره فیلم کن در سال ۱۹۴۶ با حمایت وزارت خارجه فرانسه بار دیگر راه‌اندازی شد و با وجود آن که ماهیت اصلی شکل‌گیری آن رقابت با جشنواره ونیز بود، اما مقامات این دو فستیوال در توافقی پنهانی پذیرفتند تا برگزاری هر دو فستیوال در سال‌های متمادی را جشن گرفته و گرامی بدارند. این رویداد سینمایی معتبر در سال‌های ۱۹۴۸ و ۱۹۵۰ به علت مشکل بودجه برگزار نشد و در سال ۱۹۵۱ بود که به لطف روابط حسنه میان فرانسه و ایتالیا، زمان برگزاری جشنواره کن به بهار منتقل شد و جشنواره ونیز در همان مدت پاییز باقی ماند. در دهه ۱۹۵۰ میلادی زمان برگزاری جشنواره، از ماه سپتامبر به آوریل تغییر یافت و از سال ۱۹۵۵ میلادی، نخل طلا به عنوان جایزه اصلی جشنواره کن معرفی شد. موقعیت جشنواره کن در سال‌های ۱۹۶۰ در جهان فرهنگ و هنر تثبیت شد و از آن زمان به عنوان معتبرترین جشنواره فیلم در دنیا[نیازمند منبع] شناخته می‌شود. از سال ۱۹۵۵ بود که جایزه نخل طلا به عنوان جایزه اصلی این رویداد سینمایی معرفی شد. در سال ۱۹۷۲ جشنواره کن که توسط هیئت مدیره اداره می‌شد، به عنوان یک سازمان غیرانتفاعی ثبت گردید. از سال ۱۹۷۲ مسوولین جشنواره تصمیم به تشکیل هیئت انتخاب جهت گزینش نهایی فیلم‌ها گرفتند و پیش از آن فیلم‌ها توسط نمایندگان جشنواره در کشورهای مختلف انتخاب می‌شدند.[۱] برنامه‌های این جشنواره از هفت بخش اصلی تشکیل شده‌است که شامل بخش‌های مسابقه، خارج از مسابقه، نوعی نگاه، سینه فونداسیون (مسابقه فیلمهای کوتاه)، هفته منتقدان، دو هفته کارگردانان و بازار فیلم می‌شود.[۱] در جشنواره بین‌المللی فیلم کن، فیلم‌ها در دو بخش اصلی و فرعی از اقصا نقاط جهان با یکدیگر رقابت می‌کنند. مهم‌ترین و پر افتخارترین جایزه در جشنواره بین‌المللی فیلم کن جایزه نخل طلایی است. از دیگر ویژگی‌های جشنواره فیلم کن خصوصی بودن آن است که در آن بزرگ‌ترین ستارگان سینما و مطرح‌ترین تهیه کنندگان عرصه سینما حضور به هم می‌رسانند. قابل ذکر است که فقط اهالی سینما حق شرکت در جشنواره را آنهم با کارت دعوت ویژه دارند. جشنواره بین‌المللی فیلم کن محل بسیار مناسبی برای تهیه کنندگان سینما از تمام نقاط جهان است که در آن فرصت می‌یابند تا فیلم‌های خود را به شرکت‌های عظیم فیلمسازی عرضه کنند.

نخل طلا

از سال ۱۹۳۹ تا ۱۹۵۴ جایزه‌ای تحت عنوان جایزه بزرگ جشنواره کن به برنده بهترین فیلم این رویداد سینمایی اعطاء می‌شد اما در سال ۱۹۶۵ هیئت داروان جشنواره پیشنهاد دادند جایزهٔ بزرگ جشنواره هر سال با طراحی جدید از یکی از هنرمندان معاصر ساخته شود. در اواخر سال ۱۹۵۴ هیئت مدیره جشنواره کن گروهی از جواهرسازان را برای طراحی «نخل» دعوت کردند و در نهایت اولین بار در سال ۱۹۵۴ لوچینه لازون جواهرساز پاریسی پیشنهاد استفاده از برگ نخل که سمبل شهر کن و جشنواره فیلم کن شده بود را به‌عنوان جایزه داد که در نهایت از سال ۱۹۵۵ جایزه نخل طلا جایگزین جایزه بزرگ این جشنواره شد.[۲]

جایزه اسکار

جوایز آکادمی (انگلیسی: Academy Awards) یا اسکار (انگلیسی: Oscars)، مراسم اعطای جوایز سالانه آمریکا که توسط آکادمی علوم و هنرهای تصاویر متحرک به بهترین آثار صنعت سینما جهان اهدا می‌شود. این مراسم یکی از شاخص‌ترین مراسم‌های اهدای جوایز در جهان است و هر ساله در بیش از ۱۰۰ کشور جهان به‌صورت زنده پخش می‌شود. جایزه اسکار یکی از نه جایزه از جوایز آکادمی است. جوایز آکادمی در بخش رسانه به عنوان قدیمی‌ترین مراسم اهدای جوایز به شمار رفته و جوایزی نظیر جایزه گرمی (برای موسیقی)، جایزه امی (برای تلویزیون) و جایزه تونی (برای تئاتر) پس از آن شکل گرفتند. آکادمی علوم و هنرهای تصاویر متحرک توسط لویی بی میر مدیر استودیو مترو گلدوین مایر ایجاد شد.

اولین مراسم اسکار در روز پنجشنبه، ۱۶ مه ۱۹۲۹ در هتل روزولت در هالیوود، کالیفرنیا برگزار شد. جوایز آکادمی برای اولین بار در سال ۱۹۳۰ در رادیو و در سال ۱۹۵۳ برای اولین بار در تلویزیون پخش شد. آخرین دوره جوایز آکادمی، هشتاد و هشتمین دوره جوایز اسکار در سالن تئاتر دالبی هالیوود، لس آنجلس به میزبانی کریس راک کمدین آمریکایی برگزار شد

تاریخچه

نخستین مراسم اسکار در ۱۶ می ۱۹۲۹ در مراسم شام خصوصی در هتل روزولت هالیوود با حضور حدود ۲۷۰ تماشاگر برگزار شد. بهای بلیت مراسم بعدی که در هتل میفر برگزار شد که ۵ دلار بود. ۱۵ تندیس کوچک به بازیگران، کارگردانان و دیگر عوامل صنعت فیلم سازی آن زمان برای گرامی داشت فعالیتشان طی سال‌های ۱۹۲۷–1928۱۹۲۸ اهدا شد. اسامی برنده‌ها از سه ماه قبل اعلام می‌شد که این رویه در دومین مراسم اسکار در سال ۱۹۳۰ تغییر کرد. از آن زمان و در ۱۰ سال نخست نتایج برای انتشار عمومی در ساعت ۱۱ شب برگزاری مراسم به روزنامه‌ها داده می‌شد. این شیوه تا زمانی که لس آنجلس تایمز نام برنده‌ها را پیش از شروع مراسم اعلام کند ادامه یافت. در نتیجه آن، آکادمی از سال ۱۹۴۱ اسامی برندگان را در نامه‌ای مهر و موم شده اعلام می‌کرد و مراسم از تئاتر کداک پخش می‌شد.

موسسات

نخستین برنده اسکار بهترین بازیگر مرد امیل یانینگز بود که به دلیل نقش آفرینی در فیلم‌های آخرین فرمان و راهی که همه می‌روند اسکار را از آن خود کرد. امیل پیش از مراسم به اروپا باز می‌گشت از این رو آکادمی با اهدای زودتر جایزه به او موافقت کرد. این موضوع او را نخستین برنده جایزه اسکار در تاریخ کرد.

فیلم بو ژست محصول سال ۱۹۳۹ تنها فیلم غیر مستندی است که چهار برنده اسکار بهترین بازیگر یعنی گری کوپر، ری میلند، سوزان هیوارد و برودریک کرافورد را در نقش‌های اصلی در اختیار داشت.

در مراسم بیست و نهم که در ۲۷ مارس ۱۹۵۷ برگزار شد بخش انتخاب بهترین فیلم خارجی زبان نیز ایجاد گردید. از سال ۱۹۷۲ تصمیم گرفته شد که مراسم اهدای جوایز با جایزه بهترین فیلم به پایان برسد. در مراسم هفتاد و چهارم که در سال ۲۰۰۲ برگزار شد، برای اولین جایزه اسکار بهترین انیمیشن نیز اضافه گردید و اهدا شد.

خرس طلایی

خرس زرین (به انگلیسی: Golden Bear) جایزه بهترین فیلم در جشنواره بین‌المللی فیلم برلین است که از سال ۱۳۳۰ خورشیدی به بعد اعطا شده‌است.

خرس نماد شهر برلین می‌باشد و نشان ملی محسوب می‌شود همچنین شکل خرس بر روی پرچم برلین نیز وجود دارد.

جشنواره های  سینمای معتبر ایران

جشنواره فیلم فجر

جشنوارهٔ بین‌المللی فیلم فجر مهمترین جشنوارهٔ سینمایی ایران است که از سال ۱۳۶۱ تاکنون معمولاً در میانه بهمن ماه هر سال در تهران برگزار می‌گردد. تاکنون ۳۴ دوره از این جشنواره برگزار شده است که آخرین آن در سال ۱۳۹۴ بود.[۱] این جشنواره توسط بنیاد سینمایی فارابی و زیر نظر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برگزار می‌شود.

تاریخچه و فعالیت

جشنواره فیلم فجر، جایگزینی برای جشنواره بین‌المللی فیلم تهران بود که تا پیش از انقلاب ۱۳۵۷ ایران، با حمایت دفتر مخصوص شهبانو فرح پهلوی در ایران برگزار می‌شد و در آن فیلم‌های برگزیده سینمای ایران در کنار آثار سینمای بین‌المللی به رقابت می‌پرداختند.[۲] بعد از انقلاب، این جشنواره تعطیل شد و بعد از ۴ سال جشنواره فیلم فجر، هم زمان با روزهای دهه فجر جایگزین آن شد.

نخستین دوره جشنواره فیلم فجر از ۱۲ تا ۲۲ بهمن سال ۱۳۶۱ به دبیری حسین وخشوری برگزار شد.

جشنواره فجر تا سال ۱۳۷۴ فقط به تولیدات سالانهٔ سینمای ایران می‌پرداخت. از سال ۱۳۷۴ جشنواره به صورت بین‌المللی برگزار می‌شود و علاوه بر سینمای ایران، در بخش بین‌الملل به بررسی فیلم‌هایی از سینمای جهان می‌پردازد. در بخش‌های رقابتی این جشنواره، شرکت کنندگان برای کسب جایزهٔ مخصوص که «سیمرغ بلورین» نام دارد با هم رقابت می‌کنند. دیپلم افتخار و لوح زرین از دیگر جوایز این جشنواره می‌باشند. طی سالیان اخیر مسابقه‌های سینمای مستند، فیلم کوتاه و مسابقه مواد تبلیغاتی و اطلاع‌رسانی نیز به بخش‌های سینمای ایران اضافه شده است. در ابتدای جشنواره آیین بزرگداشت یک هنرمند برگزار می‌شود و در انتها هم جوایز ویژه و مردمی به فیلم انتخاب شده با رای مردم داده می‌شود. در سال ۱۳۹۳ بخش بین‌الملل جشنواره جدا شد.

جشنواره سینمایی سپاس

در سال ۱۳۴۸ بود که مجله «فیلم و هنر» با مدیریت «علی مرتضوی» تصمیم گرفت جشنواره فیلم «سپاس» را برگزار نماید اگرچه با همکاری و زیر نظر وزارت فرهنگ و هنر برگزار می‌شد اما با این حال جشنواره‌ای غیردولتی محسوب می‌شد. این جشنواره که در اردیبهشت یا خرداد هر سال برگزار می‌شد، تنها فیلم‌های ایرانی را نمایش می‌داد و نیز فیلم‌هایی را برای داوری انتخاب می‌کرد که از فرودین تا اسفند سال گذشته در تهران یا شهرستان‌ها به نمایش در آمده بودند. هر شخص یا موسسه‌ای می‌توانست هر تعداد فیلم را در هر فرمتی برای شرکت در جشنواره ارائه کند، یک کمیته انتخاب تمام فیلم‌های رسیده را تماشا و فیلم‌های واجد شرایط را برای شرکت در جشنواره انتخاب می‌کردند.

در آئین‌نامه این جشنواره زمان برگزاری اردیبهشت هر سال و زیر نظر وزارت فرهنگ و هنر وقت در تهران ذکر شده بود و هدف اصلی آن تجلیل و تشویق فعالان صنعت سینمای ملی، و در معرض قضاوت قرار دادن فیلم‌های ارزنده ایرانی بود تا با اهدای جایزه سپاس، سبب پیشرفت بیش‌تر صنعت سینمای ملی ایران شود. جشنواره سپاس در شش دوره از سال ۱۳۴۸ تا سال ۱۳۵۳ برگزار شد. این جشنواره تنها به مدت شش دوره برگزار شد ولی به دلیل کیفیت رو به رشد برنامه و فیلم‌های از جشنواره‌های معتبر داخلی در ایران بود که در مقاطعی با جشنواره جهانی فیلم تهران رقابت می‌کرد و گاهی به رقیب و همتایی برای آن جشنواره مهم دولتی تبدیل می‌شد.

هیئت داوران ۵ و یا ۷ نفره در هریک از این ۱۵ رشته، بهترین را نمایش و جایزه سپاس اهدا می‌کردند، ۳ جایزه سپاس طلا، نقره و برنز به بهترین فیلم‌های سال، بهترین کارگردانی، فیلم بردار رنگی و سیاه و سفید، فیلم نامه، موسیقی متن، بازیگر زن و مرد نقش اول و دوم، و به بهترین آثار ۸ و ۱۶ و ۳۵ میلی‌متری کوتاه تعلق می‌گرفت.

 

تاریخچه حضور ایرانی‌ها در جشنواره کن در قرن جدید 

دیروز و امروز جدیدترین ساخته اصغر فرهادی، در جشنواره کن روی پرده رفته و می رود. به همین مناسبت نگاهی انداخته ایم به تاریخچه حضور سینمای ایران در کن. حضوری که در قرن اخیر فقط در چارچوب افرادی خاص تعریف می شود.

خبرگزاری تسنیم: شاید وقتی اسم جشنواره کن بیاید، خیلی از ما یاد «طعم گیلاس» عباس کیارستمی بیفتیم و نخل طلایی که برای اولین و آخرین بار تا امروز سال 1997 به ایران رسید. از آن سال خیلی ها آرزو پیدا کردند این جایزه دوباره به کشور ما برسد اما اگر نگاهی به تاریخچه حضور آثار ایرانی در کن بیندازیم متوجه می شویم از سینمای ما هر کسی نمی تواند در این جشنواره حاضر باشد. شسخیلی از فیلمسازان تراز اول کشور ما تا کنون در بخش های جنبی این جشنواره هم وارد نشده اند حال آن که گاهی یک فیلم اولی از سینمای ما به کن می رود. بسیاری از فیلم هایی که در داخل مخاطب میلیونی دارند یا میلیارد میلیارد گیشه را منفجر می کنند فقط می توانند خواب حضور های بین المللی را در سر بپرورانند. انگار کن مختص یک حلقه خاص از سینمای ماست. پس شاید درست نباشد که نخل طلا را نماد همه ظرفیت سینمایمان ارزیابی کنیم. نگاهی انداخته ایم به تاریخچه حضور فیلم های ایرانی در بخش اصلی و نوعی نگاه جشنواره کن در قرن جدید تا ببینیم جشنواره پر زرق و برق سواحل جنوبی فرانسه با کدام نام های ایرانی بیشتر ارتباط برقرار می کند:

سال 2016:

چند روز پس از اعلام رسمی فیلم های بخش مسابقه جشنواره، مسئولان کن در بیانیه ای رسمی اعلام کردند، فیلم «فروشنده» جدیدترین ساخته اصغر فرهادی هم در فستیوال امسال پذیرفته شده است. فارغ از این که آیا در طول سالیان، سابقه داشته فیلمی چند روز بعد از جشنواره به لاین آپ اصلی برسد یا خیر، نکته ای که در مورد حضور ساخته جدید فرهادی در کن مهم است، این است که برخی کارشناسان عقیده دارند انتخاب پس از موعد فیلم فرهادی باعث ایجاد فشار روی هیئت داوران می شود. چرا که کن اصلا دوست ندارد برای فیلمی که ارزش جایزه و تحسین منتقدان را نداشته بیانیه جداگانه بدهد.

از سوی دیگر امسال کتایون شهابی فیلم «وارونگی» بهنام بهزادی را هم با خود به بخش نوعی نگاه شصت و نهمین دوره جشنواره بین المللی فیلم کن برده است. فیلمی که در همین جشنواره فیلم فجر خودمان هم روی پرده رفت و نه با اقبال مخاطبان مواجه شد و نه منتقدان. اگر «فروشنده» فرهادی در بخش اصلی نمی بود، آن وقت «وارونگی» تنها نماینده ایران در مهم ترین جشنواره سینمایی دنیا می شد. آیا واقعا فیلمی بهتر از «وارونگی» برای نمایندگی کشورمان نداشتیم؟ شاید هم ساخته جدید بهزادی واجد شرایطی بوده است که آن را بیش از هر فیلم ایرانی دیگری «کن-پسند» می کرد!

سال 2015:

می شود گفت نام کتایون شهابی از این دوره در مطبوعات مطرح شد. کارمند سابق بنیاد سینمایی فارابی، وقتی «ناهید» آیدا پناهنده را توانست به عنوان تنها نماینده ایران به شصت و هشتمین دوره جشنواره کن ببرد، نام خودش را هم پر رنگ تر کرد. اگرچه این اثر در ایران خیلی مورد استقبال واقع نشد و حتی مسعود فراستی به این فیلم لقب مستاصل داد اما توانست جایزه ویژه بهترین فیلم اول را مشترکا با یک فیلم هندی به خودش اختصاص دهد.

سال 2013:

اولین حضور اصغر فرهادی در بخش اصلی کن با اولین ساخته خارجی زبانش، پس از جایزه اسکار در شصت و ششمین دوره این جشنواره رخ داد. او با «گذشته» به کوت دازور رفت. فیلمی که به عنوان محصول مشترک فرانسه و ایتالیا شناخته می شود. برنیس بیژو، بازیگر نقش اول زن فیلم، از جشنواره ای که استیون اسپیلبرگ ریاست آن را بر عهده داشت، جایزه بهترین بازیگر زن را برد. ساخته فرهادی در نهایت تا نامزدی در بخش بهترین فیلم خارجی زبان گولدن گلوب هم پیش رفت اما نتوانست جایزه را به خودش اختصاص دهد. بعدها شایعاتی شنیده شد که نخل طلا تا لحظات آخر برای «گذشته» کنار گذاشته شده بود اما سیاست های کن باعث شد فیلم شنیع «آبی گرم ترین رنگ است» جایزه را به خانه ببرد.

محمد رسول اف، یکی از فیلمسازان منتسب به جریان فتنه 88 هم با «دست نوشته ها نمی سوزند» در بخش نوعی نگاه این دوره کن حاضر شده بود. فیلم او که به ماجرای قتل های زنجیره ای می پردازد اتفاقا مورد پسند کن واقع شد و توانست جایزه FIPRESCI را هم به خودش اختصاص دهد.

سال 2012:

بعد از آن که جهان به پایان نرسید، عباس کیارستمی برای آخرین بار تا امروز با فیلم «مثل یک عاشق» پا به روی فرش قرمز جشنواره کن گذاشت. اثری که به عنوان نماینده ژاپن به این جشنواره آمد، چیزی نبرد و در سکوت رفت.

سال 2011:

«به امید دیدار» محمد رسول اف تنها نماینده ایران در بخش نوعی نگاه جشنواره کن بود. فیلمی در مورد تلاش های یک وکیل برای گرفتن روادید و خروج از کشور و با همان مضامینی که کنی ها دوست دارند از ایران ببینند. اگرچه حکم ممنوعیت خروج رسول اف که س از حوادث سال 88 رقم خورده بود، چند روز پیش از جشنواره کن لغو گردید اما مسئولان جشنواره ماهی خودشان را گرفتند و به فیلمساز در حصر، جایزه بهترین کارگردانی بخش نوعی نگاه را اهدا کردند.

سال 2010:

شصت و سومین دوره را باید به نام ژولیت بینوش سند زد. بازیگر سرشناس سینمای فرانسه در این دوره ابتدا با پوستر جشنواره دیده شد و پس از آن بازیش در فیلم «کپی برابر اصل» عباس کیارستمی مورد تحسین هیئت داوران قرار گرفت و جایزه بهترین بازیگر زن را به خودش اختصاص داد. کیارستمی اما در دوره ای که کارگردانان سرشناسی چون الخاندرو گونسالس اینیاریتو، مایک لی، کن لوچ، سرگئی لوزنیستا و نیکیتا میخایلوف حضور داشتند، رقابت بر سر نخل طلا را به اپیچاتپونگ ویراستاکول نماینده تایلند واگذار کرد.

سال 2009:

در روزهایی که کشور ما برای انتخابات سال 88 آماده می شد، بهمن قبادی با «کسی از گربه های ایرانی خبر نداره» به بخش نوعی نگاه جشنواره کن  رفت. فیلمساز کرد تبار ایران، ساخته جدید آن روزهایش را بدون مجوز و در مورد موسیقی زیر زمینی کشورمان ساخت؛ جایی که تعدادی جوان قصد دارند با تشکیل یک گروه موسیقی به جشنواره های لندن و پاریس بروند. این فیلم توانست جایزه ویژه بخش نوعی نگاه را به خودش اختصاص دهد.

سال 2007:

در یکی از معدود سال هایی که پای انیمیشن ها هم به بخش مسابقه اصلی جشنواره کن باز شده بود، «پرسپولیس» ساخته مرجانه ساتراپی در فستیوال به نمایش در آمد. اثری که با تحسین فرانسوی ها رو به رو شد و مشترکا با کارلوس ریگاداس، حتی جایزه هیئت ژوری را هم به خودش اختصاص داد. مرجانه ساتراپی ابتدا کمیک بوک «پرسپولیس» را بر اساس زندگی خودش و خانواده اش در روزهای انقلاب، طراحی می کند و سال 2007 اقتباس انیمیشنی آن را با خود به کن می آورد. اثر ضد ایرانی او حتی نامزد اسکار بهترین انیمیشن سال هم شد اما جدال را به «رتاتویی»، شاهکار جذاب دیزنی و پیکسار واگذار کرد.

سال 2005:

در پنجاه و هشتمین دوره جشنواره بین المللی فیلم کن، نیکی کریمی برای اولین بار در قامت کارگردان حاضر شد. او در این سال فیلم «یک شب» را با خود به بخش نوعی نگاه جشنواره کن برد. فیلم که محصول سال 1383 ایران می باشد، در مورد دختری است که یک شب را در خیابان های تهران می گذراند و با سه مرد رو به رو می شود. نخستین ساخته نیکی کریمی اما بدون افتخار آفرینی خاصی به کشور بازگشت. همین حضور اما کافی بود تا کریمی را در سال 2007 داور بخش سینفاندیشن جشنواره کند.

سال 2004: 

در یکی از آرام ترین ادوار جشنواره کن برای ایرانی ها، کیارستمی با فیلم «10 روی ده» در بخش نوعی نگاه جشنواره حاضر شد. مستندی که در رابطه با «ده»، فیلم سال 2002 این کارگردان صاحب نام ایرانی ساخته شده بود. نه کیارستمی در آن دوره به موفقیت خاصی رسید و نه «10 روی ده» بین فیلم های کارنامه کاری وی، جایگاه ویژه ای پیدا کرد.

سال 2003:

در یکی از پر اسم ترین سال های جشنواره کن، سمیرا مخملباف، با فیلم «پنج عصر» در بخش رقابتی فستیوال حاضر شد تا با نام هایی چون کوئنتین تارانتینو، فرانسوا ازون، نوری بیلگه جیلان، کلینت ایستوود، لارس ون تریه، گاس ون سنت و... رقابت کند. او در نهایت به خاطر این فیلم توانست جایزه ویژه کلیسای جهانی را به خودش اختصاص دهد. «پنج عصر» در مورد دختری افغان بود که می خواست در کشور تحت سلطه طالبان، رئیس جمهور شود. اما این فیلم سنت ستیز و فمینیستی تنها اثر ایرانی کن نبود. جعفر پناهی هم «طلای سرخ»ش را با خود به کن آورده بود تا در بخش نوعی نگاه اکران شود. اثری که با فیلمنامه ای از عباس کیارستمی ساخته شده بود و جایزه ژوری بخش نوعی نگاه را به خودش اختصاص داد. نکته قابل توجه این است که در دوره پنجاه و ششم نام های بزرگی چون میشایل هانه که، نانی مورتی، ویم وندرس و واچوفسکی ها، در بخش خارج از مسابقه آثارشان را نمایش دادند و در هیچ کدام از بخش های اصلی حضور پیدا نکردند.

سال 2002:

سالی که تیم ملی فوتبال کشورمان با چیروی دوست داشتنی نتوانست به مسابقات جهانی کره و ژاپن برود، سینماگران ما حضور به شدت پر رنگی در رقابت های جهانی و بالاخص کن داشتند. عباس کیارستمی با «ده»، در بخش رقابتی حاضر شد و در برابر الکساندر پین، مایک لی، مایکل مور، برادران داردن، پل توماس اندرسون، الکساندر سوکوروف، دیوید کراننبرگ، کن لوچ، رومن پولانسکی و... قرار گرفت. بهمن قبادی در نوعی نگاه «آوازهای سرزمین مادریم» را به ساحل کن برده بود. داریوش مهرجویی هم در یکی از آخرین حضور های بین المللیش با «بمانی» به نوعی نگاه رفت. در نهایت اما از جایزه برای ایرانی ها خبر خاصی نبود. قبادی جایزه فرانسوا شاله را برد و بقیه ایرانی ها فقط نخل طلا بردن فیلم «پیانیست» را به نظاره نشستند.

سال 2001:

این سال شاید از آن جهت اهمیت دارد که در آن دوره برای اولین و آخرین بار  تا امروز در قرن جدید، یک نام خارج از حلقه کن، توانست به یکی از بخش های جنبی این جشنواره راه پیدا کند. «زیر نور ماه» سید رضا میر کریمی، کارگردان جوان و جویای نام آن روزهای کشورمان به این جشنواره بین المللی رفت و جایزه هفته منتقدان را هم به خودش اختصاص داد. جایزه ای که سال قبلش به «عشق سگی» الخاندرو گونسالس اینیاریتو رسیده بود. در بخش مسابقه، محسن مخملباف با «سفر قندهار» حاضر شده بود و توانست جایزه کلیسای جهانی این جشنواره را به خودش اختصاص دهد. در بخش خارج از مسابقه هم عباس کیارستمی، پای ثابت جشنواره کن از ایران با «ای بی سی آفریقا» حضور داشت.

سال 2000:

سمیرا مخملباف اولین حضور ایران در قرن جدید را رقم زد. او با «تخته سیاه» سال 2002 به ساحل کوت دازور رفت و توانست جایزه ویژه هیئت ژوری را هم به خودش اختصاص دهد. در این سال بهمن قبادی هم با «زمانی برای مستی اسب ها» در کن حاضر شد و دو جایزه FIPRESCI و دوربین طلایی را برد. جایزه دوم البته مشترکا به این فیلم و «جمعه»، دیگر فیلم ایرانی بخش نوعی نگاه، ساخته حسن یکتاپناه رسید. 

منابع

سایت ویکی پدیا دانشنامه آزاد. https://fa.wikipedia.org

http://www.fardanews.com

http://sinmairani.blog.ir

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ آبان ۹۵ ، ۰۰:۱۶
امیرارسلان نادعلی زاده